پارت 2
پارت 2
قمار عشق
جین با نگرانی میره سمت نامجون
جین : چ چیشده
نامجون : مهم نیست
خواست از پله ها بره بالا که جین دستشو گرفت
جین : با این وضیت نمیذارم همینجوری بری
نامجون : .....
جین نامجون سر مبل نشوند رفت اشپزخونه از کابینت جعبه کمکای اولیه رو اورد و مشغول پانسمان زخمای نامجون شد
کارش تموم شد
جین : خوب برو لباساتو عوض کن
نامجون : .....
جین : یه کلمه حرف بزن دیگه چته تازه فهمیدی ازت بدم میاد
نامجون : ......
جین : هووووف
نامجون نشست و جین بلند شد بره که نامجون دستشو گرفت و باعث شد بی افته روی پای نامجون و برای اینکه بتونه تعادلش حفظ کنه دستشو دور گردن نامجون حلقه کرد
جین : چ چیکار میکنی
نامجون : کاری که خیلی وقت پیش باید میکردم
بعد از گفتن جمله اش لبشو روی لب جین گذاشت
جین توی شوک بود باید چیکار میکرد اما به هرحال دیگه تسلیم شد و همراهی کرد چون خودش خیلییییییییییی کوچولو خیلییییییییییی کم نامجون دوست داشت
بعد از چند مین جین نفس کم اورد روی سینه نامجون ضربه زد
ادامه شو الان میزارم
قمار عشق
جین با نگرانی میره سمت نامجون
جین : چ چیشده
نامجون : مهم نیست
خواست از پله ها بره بالا که جین دستشو گرفت
جین : با این وضیت نمیذارم همینجوری بری
نامجون : .....
جین نامجون سر مبل نشوند رفت اشپزخونه از کابینت جعبه کمکای اولیه رو اورد و مشغول پانسمان زخمای نامجون شد
کارش تموم شد
جین : خوب برو لباساتو عوض کن
نامجون : .....
جین : یه کلمه حرف بزن دیگه چته تازه فهمیدی ازت بدم میاد
نامجون : ......
جین : هووووف
نامجون نشست و جین بلند شد بره که نامجون دستشو گرفت و باعث شد بی افته روی پای نامجون و برای اینکه بتونه تعادلش حفظ کنه دستشو دور گردن نامجون حلقه کرد
جین : چ چیکار میکنی
نامجون : کاری که خیلی وقت پیش باید میکردم
بعد از گفتن جمله اش لبشو روی لب جین گذاشت
جین توی شوک بود باید چیکار میکرد اما به هرحال دیگه تسلیم شد و همراهی کرد چون خودش خیلییییییییییی کوچولو خیلییییییییییی کم نامجون دوست داشت
بعد از چند مین جین نفس کم اورد روی سینه نامجون ضربه زد
ادامه شو الان میزارم
۳۱۹
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.