فیک بیمار دیوونه
𝑃𝑎𝑟𝑡13
ا.ت: گمشو بابا
جیهوپ: با من درست حرف بزن وگرنه..
ا.ت: وگرنه چی هان؟؟..
تهیونگ: ا.تت
ا.ت: عه جانم عزیزم
تهیونگ: چیزی شده؟ چرا داشتین بحث میکردین؟
جیهوپ: بحث نمیکردیم داشتم حرف میزدیمم
تهیونگ: اها، راستی ا.ت به خانوادم گفتم که قرار ازدواج کنیم وقتی عقد کردیم میرم آمریکا زندگی میکنیم موافقی؟!
جیهوپ: چی؟ آمریکا برا چی؟
لیسا: وایییییییی چه خبر هیجان انگیزی
تهیونگ: ترسیدم تو کی اومدی؟!
لیسا: نرفته بودم که بیام
ا.ت: خب باشه برا من که مشکلی نداره
تهیونگ: خوبه ، او جیهوپ از امروز ب بعد ا.ت پیش من میمونه یعنی دیگ لازم نیس بیاد خونه شما..
جیهوپ: نخیر نمیخاد شما هنوز ازدواج نکردین کع میخایین تو ی خونه باشین
ا.ت: من فک نمیکنم که ب کسی ربطی داشته باشه که کجا بمونم کجا نمونم نه؟
لیسا: دقیقا ا.ت راس میگ ، عزیزم بیخیال بیا برم من هوس بستنی کردممم
جیهوپ: باشهه...
فردا**(توجه الان هم ا.ت هم لیسا و جیهوپ تو بیمارستان اند شاید بپرسید چرا لیسا چون اون همه حرف های ا.ت و جیهوپ رو شنیده و امده اونم تست بده که مثلا این بچه واقعا از جیهوپه حالا ادامش میفهمین...)
دکتر: خانم ا.ت اینم جواب آزمایش شما..(قبل از اینکه ا.ت بگیر جیهوپ از دستش گرفت و خوند...)
جیهوپ: هه میدونستم ی دروغگوی دغل بازی و خوب بلدی نقش بازی کنی..
ا.ت: چی میگی؟!
جیهوپ: بیا ببین این بچه تست دی ان ای من و اون باهم مطابقت ندارهه..
ا.ت: چیی؟ چطور ممکنع؟!
جیهوپ: دیگ هیچوقت جلو چشام نیا نمیخام ببینمت
لیسا: وایییی جیهوپ ببین دیدی گفتم این بچه ی توعه دی ای انش با تو نسبت داره
جیهوپ: اره ، بهتزه بریم خونه
لیسا: باشه ...
ویو ا.ت**
یعنی چیی اخه من بجز جیهوپ که باکسی نبودمم ... نه وایسا نکنه جواب آزمایش هارو قاطی کردن یا شایدم عوض کردن مطمعنم کار ی نفر میتونه باشه.. لیسا.. هرزه عوضی..
ا.ت: بگو ببینم چقدر گرفتی کع تست هارو عوض کردی هاااا(باداد)
دکتر: خانم چی داری میگی م..من..هی..چ ک..اری ن..کر..دمم
ا.ت: یااا میگی برا کی کار میکنی یا میرم دوربین مدار بسته هارو چک میکنم و ازت شکایت میکنم کاری میکنم که دکتر بودنت به باد برههه فهمیدییی حالا زر بزنن
دکتر: ب..باش خانم لیسا بهم گفتن که این کارو انجام بدم و پول (حالا خودتون فرض کنین چقدر پول داده ) داده تا این کارو انجام بدمم
ا.ت: ممنون که اعتراف کردی صدات ضبط شد ( و از اونجا رفت بیرون)
هه به من میگی عوضی یا هرزه آقای جانگ ی جوری میرم که حسرت پدر شدنت و دیدن بچت هم ب دلت بمونه...
ا.ت: گمشو بابا
جیهوپ: با من درست حرف بزن وگرنه..
ا.ت: وگرنه چی هان؟؟..
تهیونگ: ا.تت
ا.ت: عه جانم عزیزم
تهیونگ: چیزی شده؟ چرا داشتین بحث میکردین؟
جیهوپ: بحث نمیکردیم داشتم حرف میزدیمم
تهیونگ: اها، راستی ا.ت به خانوادم گفتم که قرار ازدواج کنیم وقتی عقد کردیم میرم آمریکا زندگی میکنیم موافقی؟!
جیهوپ: چی؟ آمریکا برا چی؟
لیسا: وایییییییی چه خبر هیجان انگیزی
تهیونگ: ترسیدم تو کی اومدی؟!
لیسا: نرفته بودم که بیام
ا.ت: خب باشه برا من که مشکلی نداره
تهیونگ: خوبه ، او جیهوپ از امروز ب بعد ا.ت پیش من میمونه یعنی دیگ لازم نیس بیاد خونه شما..
جیهوپ: نخیر نمیخاد شما هنوز ازدواج نکردین کع میخایین تو ی خونه باشین
ا.ت: من فک نمیکنم که ب کسی ربطی داشته باشه که کجا بمونم کجا نمونم نه؟
لیسا: دقیقا ا.ت راس میگ ، عزیزم بیخیال بیا برم من هوس بستنی کردممم
جیهوپ: باشهه...
فردا**(توجه الان هم ا.ت هم لیسا و جیهوپ تو بیمارستان اند شاید بپرسید چرا لیسا چون اون همه حرف های ا.ت و جیهوپ رو شنیده و امده اونم تست بده که مثلا این بچه واقعا از جیهوپه حالا ادامش میفهمین...)
دکتر: خانم ا.ت اینم جواب آزمایش شما..(قبل از اینکه ا.ت بگیر جیهوپ از دستش گرفت و خوند...)
جیهوپ: هه میدونستم ی دروغگوی دغل بازی و خوب بلدی نقش بازی کنی..
ا.ت: چی میگی؟!
جیهوپ: بیا ببین این بچه تست دی ان ای من و اون باهم مطابقت ندارهه..
ا.ت: چیی؟ چطور ممکنع؟!
جیهوپ: دیگ هیچوقت جلو چشام نیا نمیخام ببینمت
لیسا: وایییی جیهوپ ببین دیدی گفتم این بچه ی توعه دی ای انش با تو نسبت داره
جیهوپ: اره ، بهتزه بریم خونه
لیسا: باشه ...
ویو ا.ت**
یعنی چیی اخه من بجز جیهوپ که باکسی نبودمم ... نه وایسا نکنه جواب آزمایش هارو قاطی کردن یا شایدم عوض کردن مطمعنم کار ی نفر میتونه باشه.. لیسا.. هرزه عوضی..
ا.ت: بگو ببینم چقدر گرفتی کع تست هارو عوض کردی هاااا(باداد)
دکتر: خانم چی داری میگی م..من..هی..چ ک..اری ن..کر..دمم
ا.ت: یااا میگی برا کی کار میکنی یا میرم دوربین مدار بسته هارو چک میکنم و ازت شکایت میکنم کاری میکنم که دکتر بودنت به باد برههه فهمیدییی حالا زر بزنن
دکتر: ب..باش خانم لیسا بهم گفتن که این کارو انجام بدم و پول (حالا خودتون فرض کنین چقدر پول داده ) داده تا این کارو انجام بدمم
ا.ت: ممنون که اعتراف کردی صدات ضبط شد ( و از اونجا رفت بیرون)
هه به من میگی عوضی یا هرزه آقای جانگ ی جوری میرم که حسرت پدر شدنت و دیدن بچت هم ب دلت بمونه...
۴۵.۰k
۰۵ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.