بی اهمیت پارت 5
اورژانس اومد
×لطفا سریع ..هق
..هق..هق
ات رو گذاشتن روی برانکارد و حرکت کردن منم پیشش نشستم
×بیبی
×بیبی جوابمو بده
×لطفا ...هق...هق همش تقصیر منه تو رو خدا نرو لطفا لطفا هق... من خیلی...خیلی ...دوست دارم هق هق هق هق
(علامت دکتر !)
!آقا
×اشکاشو پاک کرد و گفت بله بفرمایید
!شما چکارشید ؟
×همسر
!میشه به پدرش و مادرش بگید اونا بیان
×چرا
!چونکه شما حالتون اصن خوب نیست بهتره اونا بیان شما برید خونه
×نه نیاز نیست من خوبم ممنون
!پس حداقل خبر بدید
!وایییییی نهههه (داد)
×چیشدهععع (گریه)
!احتمال ایست قلبی خیلی زیاده باید احیای قلبی انجام بدم
×لطفا نجاتش بدین(گریه هق هق )
بعد از ۲مین
!خداروشکر نجات پیدا کردن
×اشک شوق
ویو چان
گوشیمو برداشتم و به مدر ات زنگ زدم بعد از ۳ بوق برداشت
*سلام داماد گلم
×هق هق (گریه )
*چیشده(داد)
×....
*میگم چیشدههههععععععهههه(داددد)
×ات هق هق
*ات حالش چطورههههه
...×
*گوشیو بده ات
....×
*چاننننننننن گوشیو بده به ات شما الان کجایید
×بی ...هق بیمارستان
*چراااا چیزی شده
×بیاید بیمارستان............(اسم بیمارستان رو نمیدنم)
×لطفا سریع ..هق
..هق..هق
ات رو گذاشتن روی برانکارد و حرکت کردن منم پیشش نشستم
×بیبی
×بیبی جوابمو بده
×لطفا ...هق...هق همش تقصیر منه تو رو خدا نرو لطفا لطفا هق... من خیلی...خیلی ...دوست دارم هق هق هق هق
(علامت دکتر !)
!آقا
×اشکاشو پاک کرد و گفت بله بفرمایید
!شما چکارشید ؟
×همسر
!میشه به پدرش و مادرش بگید اونا بیان
×چرا
!چونکه شما حالتون اصن خوب نیست بهتره اونا بیان شما برید خونه
×نه نیاز نیست من خوبم ممنون
!پس حداقل خبر بدید
!وایییییی نهههه (داد)
×چیشدهععع (گریه)
!احتمال ایست قلبی خیلی زیاده باید احیای قلبی انجام بدم
×لطفا نجاتش بدین(گریه هق هق )
بعد از ۲مین
!خداروشکر نجات پیدا کردن
×اشک شوق
ویو چان
گوشیمو برداشتم و به مدر ات زنگ زدم بعد از ۳ بوق برداشت
*سلام داماد گلم
×هق هق (گریه )
*چیشده(داد)
×....
*میگم چیشدههههععععععهههه(داددد)
×ات هق هق
*ات حالش چطورههههه
...×
*گوشیو بده ات
....×
*چاننننننننن گوشیو بده به ات شما الان کجایید
×بی ...هق بیمارستان
*چراااا چیزی شده
×بیاید بیمارستان............(اسم بیمارستان رو نمیدنم)
۶.۴k
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.