پارت چهار خیانت

اون اون داشت جویی رو میبوسید
(فاز نگیرید الکیه میدونستن الاناست که بیاد)
قلبم درد کرد نمیدونم چرا چرا احساس میکنم اون خیانت نکرده اخه اون سبیه به خواهرش بود نه ولش الکی خودمو درگیر کسی نکنم رفت
جیمین رف بسه
جویی هوففف خدارو شکر خواستیم بریم دستای همدیگه رو میگیرم از جلوشون رد میشیم
جیمین باشه
عروسی تموم دستای جیمین رو گرفتم و از کنارشون رد شدم
کوک کمی اعصبانی شد نمیدونست واسچی
میا هم همینطور
جیمین مطمعنم الاناست که میا رو بزاره خونه بیاد دنبال ما
جویی اره
کوک ویو
رفتم میا رو گذاشتم خونه سریع گازو گرفتم رفتم دنبالشون
دلم براش تنگ شده نه وایسا اون خیانت کرده ولش کن
جیمین داره میاد دنبالمون
جویی اره
رفتن خونه ولی کوک دست بردار نبود پشت پنجره واستاد
جویی ویو
یهو حالم بد شد رفتم دست شویی بالا اوردم
جیمین چت شده جویی نگران
جویی نمیدونم والا فک کنم غذا بهم نساخته
جیمین برو تست بیبی چک بده شاید از کوک با داری
جویی عه راس میگی فردا میرم
جیمین باشه
کوک ویو
هیچی نمیشنیدم ولش کردم و رفتم
این مغز من شرو کرد و مسگفت اون بهت خیانت نکرده ولی قلبم میگف خیانت کرده. اخه نمیشه نه به مغز اعتماد کرد نه به قلب
فردا
جویی جیمینااااا پاشو ببرم بیمارستان بدووو
جیمین بزار یکم بخوابم
جویی پاشو میگمممم
جیمین باشه بابا بی اعصاب
جویی بی اعصاب عمته
جیمین عمه خودته
رفتن بیمارستان
جویی اقای دکتر تست چیشد؟
دکتر. شما باردار هستید و دختر هم هست
جویی چییییی
دکتر شوهر شما همون اقای جئونه
جویی بود
دکتر ولی بچه از شما و اقای جئون هست
جویی باشه ناراحت
جیمین چیشد جویی
جویی باردارم از جونگ کوک
جیمین چییییییی
جوییی همین که شنفتی بیا بریم پیش سوپر مارکت هم واستا ویار کردم
جیمین ویار هاش موقعی که میخوای منو ورشکست کنی فعال میشن
جویی خنده
رفتن سوپر مارکت
جیمین یده من ببینم
جوییی نچ
جیمین میگم بده تو الان بارداری
جویی باشه