فیک:خون آشام
پارت ۱
از زبون ادمین:تازه از خواب بیدار شده بودی ساعت ۱۰ بود که گوشیت زنگ خورد
ات: الو
هانا: سلام
ات:سلام خوبی
هانا: مرسی ، امروز وقتت بازه؟
ات: امم ، ارع برای چی؟
هانا: قراره امروز با دوست داداشم و داداشم بریم پارک
ات : اومیه منم میام
هانا:بای
قطع کرد
رفتی سر کمدت و یه لباس که نیم تنه بود با یه شلوارک برداشتی و پوشیدی
موهاتو شونه کردی و باز گذاشتی
یه ارایش ملایم کردی و با ماشینت رفتی سراغ هانا و رفتید پارک.
....
مایل به ادامه؟
بچه ها پارت اول کم بود ولی از این به بعد سعی میکنم بیشتر بزارم
از زبون ادمین:تازه از خواب بیدار شده بودی ساعت ۱۰ بود که گوشیت زنگ خورد
ات: الو
هانا: سلام
ات:سلام خوبی
هانا: مرسی ، امروز وقتت بازه؟
ات: امم ، ارع برای چی؟
هانا: قراره امروز با دوست داداشم و داداشم بریم پارک
ات : اومیه منم میام
هانا:بای
قطع کرد
رفتی سر کمدت و یه لباس که نیم تنه بود با یه شلوارک برداشتی و پوشیدی
موهاتو شونه کردی و باز گذاشتی
یه ارایش ملایم کردی و با ماشینت رفتی سراغ هانا و رفتید پارک.
....
مایل به ادامه؟
بچه ها پارت اول کم بود ولی از این به بعد سعی میکنم بیشتر بزارم
۲.۳k
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.