وانشات ارباب مافیا پارت 26
ات: محض اطلاع پسرخالم بود بورسیه دانشگاه هوارانگو گرفته منتها خونه نمیدن بهش میپرسه میتونه بیاد پیش ما یا نه؟
م ک: تو گفتی منم باور کردم!
هی دلم میخواد فوش بارونش کنم نمیشه!
سابقه ی تماس هامو باز کردم تماس ضبط شدمو براش پخش کردم
ات: بفرما
گوش کرد دیگه لال شد
زنگ زدم به امیرحسین بهش گفتم
امیرحسین ب/ فکر نمی کردم به این زودی خونه ی دوست پسر خرپولتو ببینم!
ات/ به امیرحسین کوچیکه بیشتر میومد اینجوری ذوق کنه!
امیرحسین ب/ اتفاقا همین الان میگه تروخدا منم ببر!
صداش از پشت گوشی اومد/ هییییی!!!!
ات/ و اوشون نه ویزا داره نه پاسپورت!
امیرحسین ک/ جفتشونم دارم این منو نمیاره
ات/ دقیقا چرا نمیاره؟
امیرحسین ک/ از خودش بپرس
آمیرحسین ب/ هوووف مامان باباتو راضی کن پول هواپیماشو بده ببرمت
صدای خاله سیما از اونطرف اومد/ ببرش یه مدت از دستش راحت شم!
امیرحسین ک/ یس!
ات/ من پیام رسان شما دوتا نیستم پس بیا خودت به کوک بگو
گوشی رو دادم دست کوک
امیرحسین ک: میشه بیام خونه ی شما با پسرخاله؟ ...انگلیسی...
کوک: آره ...انگلیسی...
امیرحسین ک: یس! ...ذوق...
کوک: پس فردا می بینمت ...انگلیسی...
امیرحسین ک: یس!
*فردا**ویو ات*
ساعت 8 هواپیمای تبریز به سئول فرود میومد
هرکدوم رفتیم تو اتاقامون لباسامونو عوض کنیم وقتی اومدیم بیرون استایلامون خیلی باهم فرق داشت
ات: یه لحظه
برگشتم تو اتاق سریع لباسمو عوض کردم
اسلاید 2 استایل اولی ات
اسلاید 3 استایل دومی ات
اسلاید 4 استایل کوک
ات: حالا بهتر شد
با کوک سوار ماشین شدیم رفتیم فرودگاه
بالاخره هواپیما فرود اومد
روی خروجی زوم کرده بودم که وقتی اومدن بیرون ببینمشون
یه نفر از پشت زد به سرم پریدم هوا برگشتم دیدم اون دوتان!
ات/ صب کن دارم براتون!
(وقتی انگلیسی حرف میزنن علامت" میزارم)
چشمم به لباساشون افتاد
ات" جعرررررر جدی جدی صورتی پوشیدییییی؟؟!! ...باخنده...
ات: این بچس صورتی پوشیده تو چرا بنفش و آبی پوشیدی؟؟؟
امیرحسین ک" اههههههههه
کوک" مازا فازا تو که کره ای بلد نیستی پس چرا اعتراض میکنی؟
امیرحسین ک" دقیقا چون بلد نیستم میدونم که چیز بدی گفت
ات" خب درست فهمیدی
امیرحسین ک" حالا جدا از این چقد دختر خوشگل هست من میخوام مخ بزنم
ات" آره اونم منتظره تو نزدیش شی بدوئه بیاد دوست دخترت شه با این قیافت!
امیرحسین ب: ولی من که ممکنه بتونم!
ات: شاید! (ساری هی هی تغییر زبان میدن ینقدره بادقت تر بخونین)
رفتیم سمت ماشین
امیرحسین ک در گوشم گفت/ نگو که اینه ماشینش!
ات/ خود خودشه!
سوار ماشین شدیم بزرگترا جلو کوچیکترا عقب! (کوک و امیرحسین ب بزرگترن(امیرحسین ب و ات همسنن ولی امیرحسین ب چند ماه بزرگتره))
ات: راستی امیرحسین دانشگاه چه رشته ای می خونی؟
امیرحسین ب: طراحی گرافیک
ات: چقنده جالب که منم تو همون دانشگاه طراحی گرافیک میخونم!
امیرحسین ب: چه خوب!
امیرحسین ک" تو کره مثلا از 10 نفر چندنفر انگلیسی بلد میشن؟
کوک" 5 6 نفر
امیرحسین ک" خوب شد پس راحت میتونم بگردم
به فارسی ادامه داد/ و پسرخاله ی قشنگم قراره بهم پول بده!
امیرحسین ب/ به من چه خودت پولاتو می بردی صرافی! اصلا از دخترخالت بگیر! والله!
ات/ تو دقیقا پول میخوای چیکار؟ خونه و جای خواب که هست! غذا که هست! درسم که مدرسه نمیری! فقط میمونه خرید که مگه مجبوری؟
امیرحسین ک/ دیگه ولخرجی تو خارج یه چیز دیگس!
ات/ باشه حالا میریم خرید
رسیدیم پیاده شدیم
امیرحسین ک دوباره درگوشم فارسی گفت/ یا حضرت پشم! نگو که اینجا زندگی میکنین! اونا بادیگاردن الان؟
ات/ گگگگ مافیاستا!
امیرحسین ک/ عه یادم نبود!
رفتیم داخل
ب ک: ات کوک معرفی نمی کنین؟
ات: پسرخاله هام هستن آپا که البته اسم دوتاشونم امیرحسین! این بزرگه کره ای بلده ولی این کوچیکه انگلیسی
امیرحسین ک: این کوچیکه فقط انگلیسی بلده؟
م ک: تو گفتی منم باور کردم!
هی دلم میخواد فوش بارونش کنم نمیشه!
سابقه ی تماس هامو باز کردم تماس ضبط شدمو براش پخش کردم
ات: بفرما
گوش کرد دیگه لال شد
زنگ زدم به امیرحسین بهش گفتم
امیرحسین ب/ فکر نمی کردم به این زودی خونه ی دوست پسر خرپولتو ببینم!
ات/ به امیرحسین کوچیکه بیشتر میومد اینجوری ذوق کنه!
امیرحسین ب/ اتفاقا همین الان میگه تروخدا منم ببر!
صداش از پشت گوشی اومد/ هییییی!!!!
ات/ و اوشون نه ویزا داره نه پاسپورت!
امیرحسین ک/ جفتشونم دارم این منو نمیاره
ات/ دقیقا چرا نمیاره؟
امیرحسین ک/ از خودش بپرس
آمیرحسین ب/ هوووف مامان باباتو راضی کن پول هواپیماشو بده ببرمت
صدای خاله سیما از اونطرف اومد/ ببرش یه مدت از دستش راحت شم!
امیرحسین ک/ یس!
ات/ من پیام رسان شما دوتا نیستم پس بیا خودت به کوک بگو
گوشی رو دادم دست کوک
امیرحسین ک: میشه بیام خونه ی شما با پسرخاله؟ ...انگلیسی...
کوک: آره ...انگلیسی...
امیرحسین ک: یس! ...ذوق...
کوک: پس فردا می بینمت ...انگلیسی...
امیرحسین ک: یس!
*فردا**ویو ات*
ساعت 8 هواپیمای تبریز به سئول فرود میومد
هرکدوم رفتیم تو اتاقامون لباسامونو عوض کنیم وقتی اومدیم بیرون استایلامون خیلی باهم فرق داشت
ات: یه لحظه
برگشتم تو اتاق سریع لباسمو عوض کردم
اسلاید 2 استایل اولی ات
اسلاید 3 استایل دومی ات
اسلاید 4 استایل کوک
ات: حالا بهتر شد
با کوک سوار ماشین شدیم رفتیم فرودگاه
بالاخره هواپیما فرود اومد
روی خروجی زوم کرده بودم که وقتی اومدن بیرون ببینمشون
یه نفر از پشت زد به سرم پریدم هوا برگشتم دیدم اون دوتان!
ات/ صب کن دارم براتون!
(وقتی انگلیسی حرف میزنن علامت" میزارم)
چشمم به لباساشون افتاد
ات" جعرررررر جدی جدی صورتی پوشیدییییی؟؟!! ...باخنده...
ات: این بچس صورتی پوشیده تو چرا بنفش و آبی پوشیدی؟؟؟
امیرحسین ک" اههههههههه
کوک" مازا فازا تو که کره ای بلد نیستی پس چرا اعتراض میکنی؟
امیرحسین ک" دقیقا چون بلد نیستم میدونم که چیز بدی گفت
ات" خب درست فهمیدی
امیرحسین ک" حالا جدا از این چقد دختر خوشگل هست من میخوام مخ بزنم
ات" آره اونم منتظره تو نزدیش شی بدوئه بیاد دوست دخترت شه با این قیافت!
امیرحسین ب: ولی من که ممکنه بتونم!
ات: شاید! (ساری هی هی تغییر زبان میدن ینقدره بادقت تر بخونین)
رفتیم سمت ماشین
امیرحسین ک در گوشم گفت/ نگو که اینه ماشینش!
ات/ خود خودشه!
سوار ماشین شدیم بزرگترا جلو کوچیکترا عقب! (کوک و امیرحسین ب بزرگترن(امیرحسین ب و ات همسنن ولی امیرحسین ب چند ماه بزرگتره))
ات: راستی امیرحسین دانشگاه چه رشته ای می خونی؟
امیرحسین ب: طراحی گرافیک
ات: چقنده جالب که منم تو همون دانشگاه طراحی گرافیک میخونم!
امیرحسین ب: چه خوب!
امیرحسین ک" تو کره مثلا از 10 نفر چندنفر انگلیسی بلد میشن؟
کوک" 5 6 نفر
امیرحسین ک" خوب شد پس راحت میتونم بگردم
به فارسی ادامه داد/ و پسرخاله ی قشنگم قراره بهم پول بده!
امیرحسین ب/ به من چه خودت پولاتو می بردی صرافی! اصلا از دخترخالت بگیر! والله!
ات/ تو دقیقا پول میخوای چیکار؟ خونه و جای خواب که هست! غذا که هست! درسم که مدرسه نمیری! فقط میمونه خرید که مگه مجبوری؟
امیرحسین ک/ دیگه ولخرجی تو خارج یه چیز دیگس!
ات/ باشه حالا میریم خرید
رسیدیم پیاده شدیم
امیرحسین ک دوباره درگوشم فارسی گفت/ یا حضرت پشم! نگو که اینجا زندگی میکنین! اونا بادیگاردن الان؟
ات/ گگگگ مافیاستا!
امیرحسین ک/ عه یادم نبود!
رفتیم داخل
ب ک: ات کوک معرفی نمی کنین؟
ات: پسرخاله هام هستن آپا که البته اسم دوتاشونم امیرحسین! این بزرگه کره ای بلده ولی این کوچیکه انگلیسی
امیرحسین ک: این کوچیکه فقط انگلیسی بلده؟
۱۲.۹k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.