عشق در عذاب 💃🌈🖤
عشق در عذاب 💃🌈🖤
ویو اراد
اوا با ی لباس صورتی با ی شلوارک سفید صورتی اومد
اراد : این چیه دیگه تو ی لباس ادی سیاه نداری من عمرا اینو بپوشم
اوا : اصن به من چه
لباسا رو گذاشت رف رو تخت گرف خوابید
منم کمربندمو باز کردم لباسمو دراوردم گرفتم خوابیدم هعیییی فردا عروسیمه
پرش زمانی به صبح
ویو مامان اوا
رفتم در اتاقشونو زدم که دیدم انقدر کیوت همو بغل گرفتن و خوابیدن دلم نیومد بیدارشون کنم ولی باید حاضر میشدن
م.ا : بچها بیدار شین (داد)
اوا: اوففف چیه مامان وایییی من تو بغل اراد چیکار میکنم اراددددد
اراد:چیهههههه
اوا : چرا لختی
اراد: بخاطر اینه که جنابالی دیشب لباس خوب بهم ندادی
م.ا : دعواتون تموم شد ؟ اگه تموم شد برین پایین صبحونه بخورین
اوا ، اراد : باشه
راوی :
ویو اراد
اوا با ی لباس صورتی با ی شلوارک سفید صورتی اومد
اراد : این چیه دیگه تو ی لباس ادی سیاه نداری من عمرا اینو بپوشم
اوا : اصن به من چه
لباسا رو گذاشت رف رو تخت گرف خوابید
منم کمربندمو باز کردم لباسمو دراوردم گرفتم خوابیدم هعیییی فردا عروسیمه
پرش زمانی به صبح
ویو مامان اوا
رفتم در اتاقشونو زدم که دیدم انقدر کیوت همو بغل گرفتن و خوابیدن دلم نیومد بیدارشون کنم ولی باید حاضر میشدن
م.ا : بچها بیدار شین (داد)
اوا: اوففف چیه مامان وایییی من تو بغل اراد چیکار میکنم اراددددد
اراد:چیهههههه
اوا : چرا لختی
اراد: بخاطر اینه که جنابالی دیشب لباس خوب بهم ندادی
م.ا : دعواتون تموم شد ؟ اگه تموم شد برین پایین صبحونه بخورین
اوا ، اراد : باشه
راوی :
۱.۶k
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.