فیکـ همسرـایدلـ منـ.ـ.ـ.ـ.ـ.
فیکـهمسرـایدلـمنـ.ـ.ـ.ـ.ـ.
part 8
دکتر: خوشبختانه اسیب خیلی جدی ندیدن و فقط ضربه محکم بوده
همه: هوفف
دک: ولی ممکنه فراموشی همیشگی گرفته باشه
همه: چییی
دک: همین!
کوک: بدبخت شدیم
که اتفاقی افتاد که همه ریختن و پشماشون موند
هوپی نشست رو زمین و مثل ابر بهار گریه میکرد که کوک رفت سمتش، همه فکر کزدن قراره هوپو بزنه ولی نشست بغلش و گریه کرد
پرد: حالا چجوری جمعشون کنیم؟(با بغض)
دلنیا: اههه پاشین دیگه نمرده که، گفت احتمالا
هوپ: احتمالا یعنی صدرصد
محیا: نگووووو🥲😭
خلاصه بعد از نیم ساعت طولانی کارلی بهوش اومد و دکتر بعد از معاینش گفت میتونین ببینینش
همه به سمت در هجوم بردم
ژولیا:گیخار منو یادته
کار: ودف! معلومه مگه ژولیا نیستی
جین: من کیم؟
کار: جینی دیگه باباعه،
هوپ: منو یادته؟(با صورت اشکی)
کار: مگه جی هوپ نیستی؟
نیرا: نمیخوای بزنی تو دهنش
کار: درسته بیشعوره ولی خب ازم بزرگتره
یونگی: خب فکر کنم باید باهم تنها باشن و تا هوپی عذر خواهی کنه! ما میریم دیگه، خدافظ
اعضا همه خداحافظی کزدن و رفتن هوپ موند! ولی هوپ تنها نبود! کلی غم هم رو دوشش بود!
کار: خب؟
هوپ:حقیقتا برا اینجاش برنامه ای نداشتم و ندارم
کار: تو به زدنم فکر کردی! به اینجاش فکر نکردی؟
هوپ: یا. هق. نمیخواستم اینجوری شه. هق. خودت میدونی اونقدر دوست دارم که فقط برای اینکه پیشت باشم اذیتت میکنم. هق.
کار: خب حالا گریه نکن
کارلی تو دلش: درسته بیشعوره ولی مهربونه
و یهو کسی که نباید اومد تو
<جسوک> دوست پسر کارلی یا همون پسر عموی کارلی،
جس: یااا چاگیااااا خوبی؟ کی این بلارو سرت اورد(تمام حرفاش با داده)
جس: جی هوپ کدوم خریههههه(عربده)
هوپ: منم
جسوک یه مشت خوابوند تو صورت هوپ ولی مشتش تو صورت هوپ نخورد
کارلی خودشو انداخت جلوی هوپ و مشت مستقیم خورد به لبش
جس: یا پرنسس ببینمت(عوق)
کارلی: بس کنین بابا من خوبم فقط برین بیرون
که جسوک با عصبانیت رفت بیرون
هوپ: ببخشید کارلی، نمیخواستم اسیب ببینی
ک: مهم نیست ولش کن، فقط میشه....
لایک: 22
part 8
دکتر: خوشبختانه اسیب خیلی جدی ندیدن و فقط ضربه محکم بوده
همه: هوفف
دک: ولی ممکنه فراموشی همیشگی گرفته باشه
همه: چییی
دک: همین!
کوک: بدبخت شدیم
که اتفاقی افتاد که همه ریختن و پشماشون موند
هوپی نشست رو زمین و مثل ابر بهار گریه میکرد که کوک رفت سمتش، همه فکر کزدن قراره هوپو بزنه ولی نشست بغلش و گریه کرد
پرد: حالا چجوری جمعشون کنیم؟(با بغض)
دلنیا: اههه پاشین دیگه نمرده که، گفت احتمالا
هوپ: احتمالا یعنی صدرصد
محیا: نگووووو🥲😭
خلاصه بعد از نیم ساعت طولانی کارلی بهوش اومد و دکتر بعد از معاینش گفت میتونین ببینینش
همه به سمت در هجوم بردم
ژولیا:گیخار منو یادته
کار: ودف! معلومه مگه ژولیا نیستی
جین: من کیم؟
کار: جینی دیگه باباعه،
هوپ: منو یادته؟(با صورت اشکی)
کار: مگه جی هوپ نیستی؟
نیرا: نمیخوای بزنی تو دهنش
کار: درسته بیشعوره ولی خب ازم بزرگتره
یونگی: خب فکر کنم باید باهم تنها باشن و تا هوپی عذر خواهی کنه! ما میریم دیگه، خدافظ
اعضا همه خداحافظی کزدن و رفتن هوپ موند! ولی هوپ تنها نبود! کلی غم هم رو دوشش بود!
کار: خب؟
هوپ:حقیقتا برا اینجاش برنامه ای نداشتم و ندارم
کار: تو به زدنم فکر کردی! به اینجاش فکر نکردی؟
هوپ: یا. هق. نمیخواستم اینجوری شه. هق. خودت میدونی اونقدر دوست دارم که فقط برای اینکه پیشت باشم اذیتت میکنم. هق.
کار: خب حالا گریه نکن
کارلی تو دلش: درسته بیشعوره ولی مهربونه
و یهو کسی که نباید اومد تو
<جسوک> دوست پسر کارلی یا همون پسر عموی کارلی،
جس: یااا چاگیااااا خوبی؟ کی این بلارو سرت اورد(تمام حرفاش با داده)
جس: جی هوپ کدوم خریههههه(عربده)
هوپ: منم
جسوک یه مشت خوابوند تو صورت هوپ ولی مشتش تو صورت هوپ نخورد
کارلی خودشو انداخت جلوی هوپ و مشت مستقیم خورد به لبش
جس: یا پرنسس ببینمت(عوق)
کارلی: بس کنین بابا من خوبم فقط برین بیرون
که جسوک با عصبانیت رفت بیرون
هوپ: ببخشید کارلی، نمیخواستم اسیب ببینی
ک: مهم نیست ولش کن، فقط میشه....
لایک: 22
۹.۰k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳