ازدواج اجباری پارت 70
#ازدواج_اجباری
پارت 70
دکتر : بچه از شما نیستند و هیچهم خونی با شما ندارند ..
جیمین : چ...چیی...یعنی چی؟
نه..نه.. داری اشتباه میکنی ...
اشتباهه یه بار دیگه ازمایش بگیر
دکتر: مگهشما همسر پارک یونا نیستید ؟
جیمین : بله
دکتر : برای اطمینانتون بازم ازمایشمیگیرم
جیمین : نمیخاد
جواب ازمایشو بده میبرم یه جا دیگه ( کاش برای ات هم این کارو میکردی 🗿)
دکتر : بفرمایید
جیمین : بای
جیمین برگه ازمایش رو برد
پیش دکتر شخصیشون
دکتر : بفرمایید
جیمین : میخام ببینماین ازمایش بچه از خودمه یا نه
دکتر : چند لحظه صبر کنید
جیمین : باش
نیم ساعت بعد :
دکتر: بچع از خودتون نیستند اقای پارک
جیمین اعصبانی شد و برگه رو گرفت از دست دکتر
دکتر:
اقای پارکچرا اعصبانی میشید ..!
پیش هردکتری ببرید میگنبچه از شما نیست
میتونید تشریف ببرید
جیمین رفت بیرون
و سریع رفت سمت خونه
جیمین : اجوماا....اجوما...ات...ات...اجوما (باداد )
چرا هیچ خری نیست اینجا( باداد )
کسی نبود و جیمین رفت سمت خونه اجوما
جیمین رفت سمت خونه اجوما
اجوما : بفرما پسرم
جیمین : اجوما..من فهمیدم بچه یونا از خودم نیست ):
اجوما : یعنی چی ؟؟؟
جیمین : رفتیم دکتر ازمایش گرفتن
دیدم بچه خودم نی
اجوما : حالا ات رو میخای چیکارکنی؟
جیمین : نمیدونم
الان میرم بیمارستان تکلیفمو باش مشخصمیکنم
جیمین رفت سمت بیمارستان
رفت اتاق یونا
یونا : ج...جیمین..اومدی..بچهمون لگد زد 🥺( هویاححح عاححح😔)
جیمین :
از کی حامله شدی
که بچه از خودم نیست ؟
پارت 70
دکتر : بچه از شما نیستند و هیچهم خونی با شما ندارند ..
جیمین : چ...چیی...یعنی چی؟
نه..نه.. داری اشتباه میکنی ...
اشتباهه یه بار دیگه ازمایش بگیر
دکتر: مگهشما همسر پارک یونا نیستید ؟
جیمین : بله
دکتر : برای اطمینانتون بازم ازمایشمیگیرم
جیمین : نمیخاد
جواب ازمایشو بده میبرم یه جا دیگه ( کاش برای ات هم این کارو میکردی 🗿)
دکتر : بفرمایید
جیمین : بای
جیمین برگه ازمایش رو برد
پیش دکتر شخصیشون
دکتر : بفرمایید
جیمین : میخام ببینماین ازمایش بچه از خودمه یا نه
دکتر : چند لحظه صبر کنید
جیمین : باش
نیم ساعت بعد :
دکتر: بچع از خودتون نیستند اقای پارک
جیمین اعصبانی شد و برگه رو گرفت از دست دکتر
دکتر:
اقای پارکچرا اعصبانی میشید ..!
پیش هردکتری ببرید میگنبچه از شما نیست
میتونید تشریف ببرید
جیمین رفت بیرون
و سریع رفت سمت خونه
جیمین : اجوماا....اجوما...ات...ات...اجوما (باداد )
چرا هیچ خری نیست اینجا( باداد )
کسی نبود و جیمین رفت سمت خونه اجوما
جیمین رفت سمت خونه اجوما
اجوما : بفرما پسرم
جیمین : اجوما..من فهمیدم بچه یونا از خودم نیست ):
اجوما : یعنی چی ؟؟؟
جیمین : رفتیم دکتر ازمایش گرفتن
دیدم بچه خودم نی
اجوما : حالا ات رو میخای چیکارکنی؟
جیمین : نمیدونم
الان میرم بیمارستان تکلیفمو باش مشخصمیکنم
جیمین رفت سمت بیمارستان
رفت اتاق یونا
یونا : ج...جیمین..اومدی..بچهمون لگد زد 🥺( هویاححح عاححح😔)
جیمین :
از کی حامله شدی
که بچه از خودم نیست ؟
۱۵.۸k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.