قهوه تلخ
قهوه تلخ
پارت⁴
ویو ا/ت
خیلی بغل خوب بود ولی من باید برم یه مسافرت که به بچه ها گفتم...
ا/ت: بچه ها میخوام یچی بگم
تهیونگ: بفرمایید.
ا/ت: بیاین بریم مسافرت
کوکی: بریم تهیونگ و هانا بریم
هانا: اوکی
تهیونگ: باشهه
پرش زمانی به خونه...........
تهیونگ: بیا خونهههه مننننن ا/تتتت
ا/ت: نچ نچ نچ نچ
کوکی: ولش کن بزار لباس هاشو برداره مابیرون منتظرتیم اوکی
ا/ت: باشه
ویو جیمین
دیدم که در بازشد ا/ت بود با خوشحالی رفت سمت اتاق بعد با یک ساک برگشت
جیمین: کجا میری هااا؟؟؟؟(با داد و عصبی)
ا/ت: به تو ربطی داره هااا(جدی و عصبی)
جیمین: زر مف نزن ها من شوهرت هستم هاااا
ا/ت: بودی دیگه نیستی...
جیمین: چی چطور نیستم
ا/ت:(که رفت بیرون)
کوکی: اها اومدی یخ زدیم هاا
ا/ت: با جیمین بحث کردم دیگه بریم همه خونه تهیونگ بعد فردا حرکت کنیم
تهیونگ: مغز خوشگل خواهرم کار کرد(با خنده)
ا/ت: عگگعگعگعگعگعگعگعگعگعگع(اداش رو در اورد)
تهیونگ: بیاین بریم بعد منم همه چی دارم فقد بستنی بخریم
ا/ت: مغز فسیل داداشم کار کرد به به(اخر انتقام گرفتی ها😂)
تهیونگ: باشه من برات بستنی نمیخرممممم(از حسودی)
ا/ت: عهههه داداش باشه من میرم دیگه نمیخوام پیشت(با گریه مصنوعی)
تهیونگ: نه وایسا داداش گ*ه خورد فقد بیا
ا/ت: کر کر خندههههه
بچه ها میدونم کمه ولی ببخشید من یک جایی هستم بزور نتش میاد قول میدم براتون هی بزارم🤍🥺
لایک: ۱٠
کامنت:۵
پارت⁴
ویو ا/ت
خیلی بغل خوب بود ولی من باید برم یه مسافرت که به بچه ها گفتم...
ا/ت: بچه ها میخوام یچی بگم
تهیونگ: بفرمایید.
ا/ت: بیاین بریم مسافرت
کوکی: بریم تهیونگ و هانا بریم
هانا: اوکی
تهیونگ: باشهه
پرش زمانی به خونه...........
تهیونگ: بیا خونهههه مننننن ا/تتتت
ا/ت: نچ نچ نچ نچ
کوکی: ولش کن بزار لباس هاشو برداره مابیرون منتظرتیم اوکی
ا/ت: باشه
ویو جیمین
دیدم که در بازشد ا/ت بود با خوشحالی رفت سمت اتاق بعد با یک ساک برگشت
جیمین: کجا میری هااا؟؟؟؟(با داد و عصبی)
ا/ت: به تو ربطی داره هااا(جدی و عصبی)
جیمین: زر مف نزن ها من شوهرت هستم هاااا
ا/ت: بودی دیگه نیستی...
جیمین: چی چطور نیستم
ا/ت:(که رفت بیرون)
کوکی: اها اومدی یخ زدیم هاا
ا/ت: با جیمین بحث کردم دیگه بریم همه خونه تهیونگ بعد فردا حرکت کنیم
تهیونگ: مغز خوشگل خواهرم کار کرد(با خنده)
ا/ت: عگگعگعگعگعگعگعگعگعگعگع(اداش رو در اورد)
تهیونگ: بیاین بریم بعد منم همه چی دارم فقد بستنی بخریم
ا/ت: مغز فسیل داداشم کار کرد به به(اخر انتقام گرفتی ها😂)
تهیونگ: باشه من برات بستنی نمیخرممممم(از حسودی)
ا/ت: عهههه داداش باشه من میرم دیگه نمیخوام پیشت(با گریه مصنوعی)
تهیونگ: نه وایسا داداش گ*ه خورد فقد بیا
ا/ت: کر کر خندههههه
بچه ها میدونم کمه ولی ببخشید من یک جایی هستم بزور نتش میاد قول میدم براتون هی بزارم🤍🥺
لایک: ۱٠
کامنت:۵
۱۸.۶k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.