فیک جیهوپ
فیک جیهوپ
پارت۲۴
________________________
بعد از اینکه غذا تموم شد خاتون و خواهرش و انا رفتن بخوابن چون خسته بودن اما جی هیون نرفت .
با جی هیون رفتیم نشستیم تو آلاچیق .
< من که فکر نمیکنم هوپی عاشقت باشه...منو بیشتر دوس دارع ندیدی وقتی منو دید حالت نگاهش تغییر کرد. مگه نه هوپی؟
هوپی پوزخند زد و گفت :
+ کی گفته من ات رو خیلی بیشتر از تو دوس دارم.
< ثابت کن .
وقتی جی هیون اینو گفت هوپی منو سریع برگردوند سمت خودشو شروع کرد به بوسیدن لبام .
وقتی لباشو از رو لبام برداشت. برگشت طرف جی هیون و گفت:
+ ثابت شد بهت یا تا چن وقت دیگه خبر حاملگیشو بدم.
من که هنوز تو شوک بودم . با این حرف هوپی بیشتر تعجب کردم .
< ازت متنفرم ات ...یه روزی انتقاممو ازت میگیرم.
نمیخواستم فک کنه ازش میترسم برای همین گفتم :
♤ عع واقعا ...هه منم منتظرم ببینم چجوری انتقام میگیری .
+ تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی
هوپی دست منو گرفت و بلند شدیم و رفتیم اتاق خودمون .
♤ هوپی ...جدی که نگفتی
+ چیو جدی نگفتم
♤ همین که تا چن وقت دیگه خبر حاملگیو اینا
+ نمیدونم ...ولی باید یه وارث داشته باشم دیگه.
♤ نمیخوام...لاقل الان
+ باشه بابا نترس .بیا بخواب تا درد دستتم کمتر شه
♤ باشه.
خوابیدیم...هوپی محکم منو بغل کرد .
پارت۲۴
________________________
بعد از اینکه غذا تموم شد خاتون و خواهرش و انا رفتن بخوابن چون خسته بودن اما جی هیون نرفت .
با جی هیون رفتیم نشستیم تو آلاچیق .
< من که فکر نمیکنم هوپی عاشقت باشه...منو بیشتر دوس دارع ندیدی وقتی منو دید حالت نگاهش تغییر کرد. مگه نه هوپی؟
هوپی پوزخند زد و گفت :
+ کی گفته من ات رو خیلی بیشتر از تو دوس دارم.
< ثابت کن .
وقتی جی هیون اینو گفت هوپی منو سریع برگردوند سمت خودشو شروع کرد به بوسیدن لبام .
وقتی لباشو از رو لبام برداشت. برگشت طرف جی هیون و گفت:
+ ثابت شد بهت یا تا چن وقت دیگه خبر حاملگیشو بدم.
من که هنوز تو شوک بودم . با این حرف هوپی بیشتر تعجب کردم .
< ازت متنفرم ات ...یه روزی انتقاممو ازت میگیرم.
نمیخواستم فک کنه ازش میترسم برای همین گفتم :
♤ عع واقعا ...هه منم منتظرم ببینم چجوری انتقام میگیری .
+ تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی
هوپی دست منو گرفت و بلند شدیم و رفتیم اتاق خودمون .
♤ هوپی ...جدی که نگفتی
+ چیو جدی نگفتم
♤ همین که تا چن وقت دیگه خبر حاملگیو اینا
+ نمیدونم ...ولی باید یه وارث داشته باشم دیگه.
♤ نمیخوام...لاقل الان
+ باشه بابا نترس .بیا بخواب تا درد دستتم کمتر شه
♤ باشه.
خوابیدیم...هوپی محکم منو بغل کرد .
۶.۳k
۲۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.