پارت6🌈✨still with me
پارت6
نیا:اره چطور
تهیونگ: اما من فقط یه دوست نیستم
نیا: پس چی هستی؟
تهیونگ:من.... من اره من یه دوست صمیمی هستم نه یه دوست معمولی
نیا: معلومه که هستی تو تنها دوست صمیمیه من هستی
تهیونگ تو ذهنش:لعنت نتونستم بگم
نیا: حوصلم سر رفته چیکار کنیم؟
ته: بریم بار؟
نیا: ته ته تو خیلی پسر خوبی بودی چی شدی یه هو بار چیه این وسط
ته: 😂😂 خب پس بریم خرید خانوما دوست دارن مگه نه؟
نیا: اره ایول برو بیرون که اماده شم
ته: نه نمیرم اماده شو
نیا: عه بی تربیته هیزز برو بیروننن
ته: میخوام بدن بهترین دوستمو ببینم😂مگه چه اشکالی داره
نیا: تو ادم بشو نیستییی
ته: من پشتمو میکنم عوض کن
نیا: هوففف باشه
ته پشتتو میکنه و نیا رو تمام مدت یواشکی نگاه میکنه ولی نیا متوجه نمیشه
نیا: خب روتو برگردون افرین گود بوی(لپشو میکشه)
ته: خب بریم
تهیونگ و نیا پیاده میرن یه پاساژ و میرن تو و یه مغازه هست کلی لباس گنگ کیوت داره برای نوجوونا و میرن توش
نیا: تهیونگ این خوشگله؟
ته: خیلی بهت میاد😍
نیا: بیا اینم تو بپوش بعد بخریم شون با هم ست شیم
ته: من نمیخوام
نیا: بیا برو پسره ی پرووو
ته: نمیخوامم اگه میتونی منو ببره داخل پرو
نیا: ای خدا عینه بچه های ۳ ساله میمونی
ته:😁
نیا دست ته رو میگیره و میکشونه به زور تو پرو و مجبور میشه خودش لباسای ته رو عوض کنه
نیا: بلیزشو دراوردم یه هو سیکس پکاش نمایان شد یا ابلفضل چرا من تالا اینارو ندیدمم یاا چقد منحرفم چرا باید ببینم همینجور خیره بودم که...
ته: الوو کجارو نگاه میکنی؟
نیا:هی... هیجا خب بپوش اینو
ته:شلوارو میخوای چیکار کنی؟ 😈
نیا: برو گمشو اوسکله روانی من میرم بیرون شلوارشم بپوش
ته: بمون همین تو اگر الان بری بیرون نمیگن یه دختر و پسر اون تو چیکار میکردن؟
نیا: خفه اخرش باید بیایم بیرون که بپوش بیا بیرون
نیا: ته پوشید و اومد بیرون اون تیپ دارک و و لش خیلی بش میومد عررر
تهیونگ جونم بیابریم بخریمشوننن تویوخوداااا
ته: نکن قیافتو اینجوری باشه میخریم
نیا: ایوللل
(کلی دیگه هم توی بازار میگردن تا وقتی شب میشه )
ته: میای بریم خونه ی من؟ البته خیلی کوچیکه یه اتاق خواب داره که یه تخت دو نفره داره و یه یخچال و چند تا مبل هیچ چیز جالبی نداره میای؟
نیا: معلومههه که میام مهم خونه نیست مهم صاحب خونه جذابشه😉
ته: تو چرا دوست پسر نداری
نیا: خب کسیو دوست ندارم
ته: ولی من عاشق یکیم
نیا:پس چرا دوست دختر نداری
ته: چون میترسم بهش اعتراف کنم و اون بگه نه
نیا: من جای اون دختر که عاشقش هستی بودم قطعا به همچین پسر جذاب و کیوتی نه نمیگفتم
ته:😇🤭
ته و نیا میرن خونه ته و میرن داخل و همینجور که ته داره قهوه درست میکنه نیا داره خونشو میگرده که...
نیا: ته این چیه؟
ادامه دارد.....
ایندفعه هم شرط داریم ولی کمه
لایک:15
کامنت:15
ویو:2 کا
نیا:اره چطور
تهیونگ: اما من فقط یه دوست نیستم
نیا: پس چی هستی؟
تهیونگ:من.... من اره من یه دوست صمیمی هستم نه یه دوست معمولی
نیا: معلومه که هستی تو تنها دوست صمیمیه من هستی
تهیونگ تو ذهنش:لعنت نتونستم بگم
نیا: حوصلم سر رفته چیکار کنیم؟
ته: بریم بار؟
نیا: ته ته تو خیلی پسر خوبی بودی چی شدی یه هو بار چیه این وسط
ته: 😂😂 خب پس بریم خرید خانوما دوست دارن مگه نه؟
نیا: اره ایول برو بیرون که اماده شم
ته: نه نمیرم اماده شو
نیا: عه بی تربیته هیزز برو بیروننن
ته: میخوام بدن بهترین دوستمو ببینم😂مگه چه اشکالی داره
نیا: تو ادم بشو نیستییی
ته: من پشتمو میکنم عوض کن
نیا: هوففف باشه
ته پشتتو میکنه و نیا رو تمام مدت یواشکی نگاه میکنه ولی نیا متوجه نمیشه
نیا: خب روتو برگردون افرین گود بوی(لپشو میکشه)
ته: خب بریم
تهیونگ و نیا پیاده میرن یه پاساژ و میرن تو و یه مغازه هست کلی لباس گنگ کیوت داره برای نوجوونا و میرن توش
نیا: تهیونگ این خوشگله؟
ته: خیلی بهت میاد😍
نیا: بیا اینم تو بپوش بعد بخریم شون با هم ست شیم
ته: من نمیخوام
نیا: بیا برو پسره ی پرووو
ته: نمیخوامم اگه میتونی منو ببره داخل پرو
نیا: ای خدا عینه بچه های ۳ ساله میمونی
ته:😁
نیا دست ته رو میگیره و میکشونه به زور تو پرو و مجبور میشه خودش لباسای ته رو عوض کنه
نیا: بلیزشو دراوردم یه هو سیکس پکاش نمایان شد یا ابلفضل چرا من تالا اینارو ندیدمم یاا چقد منحرفم چرا باید ببینم همینجور خیره بودم که...
ته: الوو کجارو نگاه میکنی؟
نیا:هی... هیجا خب بپوش اینو
ته:شلوارو میخوای چیکار کنی؟ 😈
نیا: برو گمشو اوسکله روانی من میرم بیرون شلوارشم بپوش
ته: بمون همین تو اگر الان بری بیرون نمیگن یه دختر و پسر اون تو چیکار میکردن؟
نیا: خفه اخرش باید بیایم بیرون که بپوش بیا بیرون
نیا: ته پوشید و اومد بیرون اون تیپ دارک و و لش خیلی بش میومد عررر
تهیونگ جونم بیابریم بخریمشوننن تویوخوداااا
ته: نکن قیافتو اینجوری باشه میخریم
نیا: ایوللل
(کلی دیگه هم توی بازار میگردن تا وقتی شب میشه )
ته: میای بریم خونه ی من؟ البته خیلی کوچیکه یه اتاق خواب داره که یه تخت دو نفره داره و یه یخچال و چند تا مبل هیچ چیز جالبی نداره میای؟
نیا: معلومههه که میام مهم خونه نیست مهم صاحب خونه جذابشه😉
ته: تو چرا دوست پسر نداری
نیا: خب کسیو دوست ندارم
ته: ولی من عاشق یکیم
نیا:پس چرا دوست دختر نداری
ته: چون میترسم بهش اعتراف کنم و اون بگه نه
نیا: من جای اون دختر که عاشقش هستی بودم قطعا به همچین پسر جذاب و کیوتی نه نمیگفتم
ته:😇🤭
ته و نیا میرن خونه ته و میرن داخل و همینجور که ته داره قهوه درست میکنه نیا داره خونشو میگرده که...
نیا: ته این چیه؟
ادامه دارد.....
ایندفعه هم شرط داریم ولی کمه
لایک:15
کامنت:15
ویو:2 کا
۵۹.۸k
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.