ازدواج اجباری 11
انقدر عمیق میمکه که ا/ت تو خودش میپیچه از لذت
+زود تر اهه دیگه نمیتونم
_چشم(پوزخنده)
کوک دیک کینگ سایزش فرو میکنه تو ا/ت که با مایه ای قرمز مواجه میشه
_بیبی حق با تو بود اون فایل فیک بود
ا/ت با رضایت کامل خودشو در اختیار کوک میزاره
فلش بک صبح
ویو کوک
از خواب پاشدم با صورت پفکیه ا/ت مواجه شدم
_چاگیا....
+اوم(تو خواب)
_چ.....ا.....گ.....ی.....ا
ا/ت روشو بر میگردونه
کوک از اون خنده خرگوشیا برای ا/ت میکنه
_بیدار شدیییییی
+آخ
_چی شد؟
+کمرم
_(خنده اروم)
+نخند ایییی
_که کوک از خنده میترکه
_هیچی نیست اثر دیشبه همین بیبی (با حالت کیوت)
ویو ا/ت
ناخواسته رو لبم لبخندی میاد
کوک و ا/ت محو هم میشن که کم کم میرن سمت هم برای یه بوسه
=ارباب (میاد تو)
_(مزاحم)مگه نگفتم در بزنید بیاید تو
=ببخشید آقا برای خانم لباس آوردم
_برو نن بهش میدم
=چشم(ادای احترام و میره)
+این خیلی تنگه !!!
_(خنده)
_وایسا از لباسای خودن بهت بدم
ا/ت میزنه زیر گریه
کوک میدوعه سمت ا/ت با نگرانی
_چی شد ؟؟؟؟؟
+کوک من کلا ۱۸ سالمه .....
_بیب ببین این اتفاق بلاخره می افتاد و اینکه اگر این معلوم میشد که واقعی میگی یا نه
الانشم گریه ات الکیه من شوهرتم
_بیا اینم لباس
+میزی بیرون بموشم؟
_نه جلو خودم بپوش
ویو ا/ت
با خجالت پوشیدم
رفتم سمت دستشویی
ویو کوک
این منو میترسونه
ا/ت هر لحظه ممکنه بزنه به سیم آخر البته دلیل نداره مت امقدر باهاش مهربون باشم من که فقط برای میراث و رفع نیاز میخوامش
میدونم بد شد یکم ببخشید
+زود تر اهه دیگه نمیتونم
_چشم(پوزخنده)
کوک دیک کینگ سایزش فرو میکنه تو ا/ت که با مایه ای قرمز مواجه میشه
_بیبی حق با تو بود اون فایل فیک بود
ا/ت با رضایت کامل خودشو در اختیار کوک میزاره
فلش بک صبح
ویو کوک
از خواب پاشدم با صورت پفکیه ا/ت مواجه شدم
_چاگیا....
+اوم(تو خواب)
_چ.....ا.....گ.....ی.....ا
ا/ت روشو بر میگردونه
کوک از اون خنده خرگوشیا برای ا/ت میکنه
_بیدار شدیییییی
+آخ
_چی شد؟
+کمرم
_(خنده اروم)
+نخند ایییی
_که کوک از خنده میترکه
_هیچی نیست اثر دیشبه همین بیبی (با حالت کیوت)
ویو ا/ت
ناخواسته رو لبم لبخندی میاد
کوک و ا/ت محو هم میشن که کم کم میرن سمت هم برای یه بوسه
=ارباب (میاد تو)
_(مزاحم)مگه نگفتم در بزنید بیاید تو
=ببخشید آقا برای خانم لباس آوردم
_برو نن بهش میدم
=چشم(ادای احترام و میره)
+این خیلی تنگه !!!
_(خنده)
_وایسا از لباسای خودن بهت بدم
ا/ت میزنه زیر گریه
کوک میدوعه سمت ا/ت با نگرانی
_چی شد ؟؟؟؟؟
+کوک من کلا ۱۸ سالمه .....
_بیب ببین این اتفاق بلاخره می افتاد و اینکه اگر این معلوم میشد که واقعی میگی یا نه
الانشم گریه ات الکیه من شوهرتم
_بیا اینم لباس
+میزی بیرون بموشم؟
_نه جلو خودم بپوش
ویو ا/ت
با خجالت پوشیدم
رفتم سمت دستشویی
ویو کوک
این منو میترسونه
ا/ت هر لحظه ممکنه بزنه به سیم آخر البته دلیل نداره مت امقدر باهاش مهربون باشم من که فقط برای میراث و رفع نیاز میخوامش
میدونم بد شد یکم ببخشید
۳۱.۳k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.