فیک جی هوپ ( عشق شیرین ) پارت ۱
ا.ت : من آرمی بودم و بلیط کنسرت گرفته بودم . اون روز من آرمی بمب و بقیه لباسا و اینا رو گذاشتم تو چمدون .
من می خواستم فردا برم کره .
روز بعد از مامان و بابام خداحافظی کردم و رفتم به سمت فرودگاه . بعد ۱ ساعت هواپیمای ما اعلام کرد کرد که می خوان حرکت کنن من با ذوق سوار هواپیما شدم .
بعد ۶ ساعت رسیدیم کره خیلی خوشحال بودم .
من ی هتل رزرو کرده بودم که سریع که از هواپیما پیاده شدم رفتم مستقیم به سمت هتل . با خوشحالی برای خودم شعار آرمی ها رو زمزمه میکردم چون می خواستم ۱ هفته دیگه برم کنسرت .
رفتم تو پاساژ های اون شهر میگشتم و خیلی خوشحال بودم .
ولی شب ....
بچه ها پارت بعدی رو میگذارم اگه خوشتون اومد لایک کنید . 💜💜💜
من می خواستم فردا برم کره .
روز بعد از مامان و بابام خداحافظی کردم و رفتم به سمت فرودگاه . بعد ۱ ساعت هواپیمای ما اعلام کرد کرد که می خوان حرکت کنن من با ذوق سوار هواپیما شدم .
بعد ۶ ساعت رسیدیم کره خیلی خوشحال بودم .
من ی هتل رزرو کرده بودم که سریع که از هواپیما پیاده شدم رفتم مستقیم به سمت هتل . با خوشحالی برای خودم شعار آرمی ها رو زمزمه میکردم چون می خواستم ۱ هفته دیگه برم کنسرت .
رفتم تو پاساژ های اون شهر میگشتم و خیلی خوشحال بودم .
ولی شب ....
بچه ها پارت بعدی رو میگذارم اگه خوشتون اومد لایک کنید . 💜💜💜
۶.۶k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.