مافیای خشن

جیمین . بالاخره پیدات کدم
ات. خوشی به دلت
جمیمن.😑😑دلم براتنگ شده بود جیمین نزدیک ات شد که بوسش
ات. نزدیکم نشو
جیمین . فقط یه بوسه کوک از کجا میفهمه
ات . من به کوک خیانت نمیکنم چون دوسش دارم
جیمین. برام مهم نیست دلم برات تنگ شده. دست ات رو کشید توی یکی از اتاقا
ات .ولم کن کمک کمک
جیمین ات رو داشت می بوسید که کوک رسید و جیمین رو عین سگ زد ات داشت گریه میکرد کوک به بادیگارداش گفت دخلشو بیارن
ات کوکو بغل کرد کوک ات رو اروم برد اتاقش
کوک . اون عوضی باهات کارای دیگه ای که نکرد
ات . نه هق
کوک. باشه عشقم گریه نکن بهت که چیزی در مورد من نگفت ؟
ات . نه چطور
کوک . هیچی ول کن
ات . باش
کوک . امشبو اینجا بمون میترسم بلایی سرت بیاد خواهش میکنم نه نیار
ات . آخه... باشه