❤️🔥مافیای خشن من ❤️🔥
Part: 10
قسمت ویژه رفتم داخل و رفتیم سمت یه مرد قد بلند هیکلی جذاب اوف چه کراشه (تو دلش) رفتیم جلو فکر کنم این مربی من باشه
ق.پ: استاد فیلیکس
فیلیکس: بله وو سلام خانم هانا بفرماید
هانا: سلام براتون یه شاگرد جدید اوردم
اون مرده که گفت اسمش فیلیکس از سر تا پای من رو آنالیز کرد
فیلیکس: اوکی ممنون میتونی بری
هانا: خواهش باشه بعدن می بینمت
هانا داشت می رفت که من صداش کردم
ات: یه لحظه
هانا: بله
ات: فردا یه نفر دیگه هم می خواد بیاد اسمش جک اگه میشه اون هم برای کلاس استاد فیلیکس ثبت نام کنید.
هانا: بله حتما اگه کار دیگه ی نداری من برم
ات: نه می تونی بری(بچه تشکر کردن بلد نیست)
فیلیکس: خوب می تونی بشینی تا بقیه هم بیان
ات: نه اگه میشه می خوام تمرین کنم
فیلیکس: حتما خوب می خوای چی تمرین کنی؟
ات: بوکس
فیلیکس: اوکی از این طرف (راهنمایش کرد)
رفتیم سمت کیسه بوکس دستکشم رو از توی ساک در اوردم و دستم کردم و شروع به تمرین کردم موقع تمرین کیسه بوکس رو اون پسر اسکل اوزی تصور کردم اینقدر محکم زدم که از بالا کنده شد (بچها یه نکته وقتی ات داشت تمرین می کرد همه شاگردا اومده بودن و از پشت ات رو نگاه می کردن فیلیکس هم با دهن باز مونده از زور ات به اون خیره شده بود 😮) رفتم عقب که روم نیوفته خیس ارغ شده بود ساکم جلوم بود رفتم و از داخلش حوله برداشتم و صورتم رو پاک کردم و بعد بطری اب رو برداشتم و اب خوردم و بعد گذاشتم داخل ساک وقتی برگشتم با چیزی که دیدم خوشکم زد اون........
شرط پارت بعد
لایک=۱٠
کامنت=۵
به شرط ها کامنت هم اضافه کردم 😉
قسمت ویژه رفتم داخل و رفتیم سمت یه مرد قد بلند هیکلی جذاب اوف چه کراشه (تو دلش) رفتیم جلو فکر کنم این مربی من باشه
ق.پ: استاد فیلیکس
فیلیکس: بله وو سلام خانم هانا بفرماید
هانا: سلام براتون یه شاگرد جدید اوردم
اون مرده که گفت اسمش فیلیکس از سر تا پای من رو آنالیز کرد
فیلیکس: اوکی ممنون میتونی بری
هانا: خواهش باشه بعدن می بینمت
هانا داشت می رفت که من صداش کردم
ات: یه لحظه
هانا: بله
ات: فردا یه نفر دیگه هم می خواد بیاد اسمش جک اگه میشه اون هم برای کلاس استاد فیلیکس ثبت نام کنید.
هانا: بله حتما اگه کار دیگه ی نداری من برم
ات: نه می تونی بری(بچه تشکر کردن بلد نیست)
فیلیکس: خوب می تونی بشینی تا بقیه هم بیان
ات: نه اگه میشه می خوام تمرین کنم
فیلیکس: حتما خوب می خوای چی تمرین کنی؟
ات: بوکس
فیلیکس: اوکی از این طرف (راهنمایش کرد)
رفتیم سمت کیسه بوکس دستکشم رو از توی ساک در اوردم و دستم کردم و شروع به تمرین کردم موقع تمرین کیسه بوکس رو اون پسر اسکل اوزی تصور کردم اینقدر محکم زدم که از بالا کنده شد (بچها یه نکته وقتی ات داشت تمرین می کرد همه شاگردا اومده بودن و از پشت ات رو نگاه می کردن فیلیکس هم با دهن باز مونده از زور ات به اون خیره شده بود 😮) رفتم عقب که روم نیوفته خیس ارغ شده بود ساکم جلوم بود رفتم و از داخلش حوله برداشتم و صورتم رو پاک کردم و بعد بطری اب رو برداشتم و اب خوردم و بعد گذاشتم داخل ساک وقتی برگشتم با چیزی که دیدم خوشکم زد اون........
شرط پارت بعد
لایک=۱٠
کامنت=۵
به شرط ها کامنت هم اضافه کردم 😉
۱۳.۳k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.