ازدواج اجباریp ۱۷
ویو ملیسا 💖✝
خواب بودم که با نوازش کردن سونو بیدار شدم
سونو:تنبل خانم پاشو بریم یه جایی سوپرایز دارم برات
ملیسا با تعجب به سونو نگاه میکرد
سونو:چیه چته باشو لباس بپوش دیگه
ملیسا پاشد و لباس پوشیدو رفت تو ماشین نشست که جیمین و سونو هم بعد از ۲ دیقه رفتم تو ماشین
جیمین:خوب بریم
سونو:ملیسا اینجایی که میخوایم بریم یه سوپرایز هست بخواطر همین این ها رو بزار تو گوشت و اینم ببند به چشمت که هیچی معلوم نشه اوکی
ملیسا با دست علامت اوکی (👍🏻) رو نشون داد
ویو جیمین 💖
رفتیم داخل دامپزشکی و یک خانم مارو برد به اتاقی که یک سگ خیلی وحشی رو بسته بودن به یه میله راستشو بخواید من خودمم ترسیدم و فقط چشم های ملیسا رو باز کردم و تا چشم های ملیسا باز شد جیغ بلندی کشید و نفسش بالا نمی اومد و من سریع در اتاق رو باز کردم و منو ملیسا و سونو پریدیم بیرون من سریع به ملیسا نگاه کردم که چشاش داشت از هدقه میزد بیرون
جیمین:(خنده با صدای بلند)
سونو:خنده داره سکته کردیم
جیمین:ملیسا رو نگاه کن
سونو:(خنده با صدای بلند)
ملیسا:(خنده با صدای بلند)
جیمین و سونو تعجب کردن چرا ملیسا داره میخنده
جیمین:وات صداش برگشت
سونو:اره بلاخره جواب داد یسسسس
ملیسا:واییییییییییییی بلاخره میتونم حرف بزنم یسسسسسسسسس
ملیسا میپره بغل جیمین
ملیسا:مرسی عشقم که صدام رو برگردوندیم
سونو:ببخشید ولی من اینجا بوق هستم
ملیسا:باشه حسود از تو هم ممنونم
سونو:حالا شد
ادامه دارد.....
اسکی ممنوع❌
خواب بودم که با نوازش کردن سونو بیدار شدم
سونو:تنبل خانم پاشو بریم یه جایی سوپرایز دارم برات
ملیسا با تعجب به سونو نگاه میکرد
سونو:چیه چته باشو لباس بپوش دیگه
ملیسا پاشد و لباس پوشیدو رفت تو ماشین نشست که جیمین و سونو هم بعد از ۲ دیقه رفتم تو ماشین
جیمین:خوب بریم
سونو:ملیسا اینجایی که میخوایم بریم یه سوپرایز هست بخواطر همین این ها رو بزار تو گوشت و اینم ببند به چشمت که هیچی معلوم نشه اوکی
ملیسا با دست علامت اوکی (👍🏻) رو نشون داد
ویو جیمین 💖
رفتیم داخل دامپزشکی و یک خانم مارو برد به اتاقی که یک سگ خیلی وحشی رو بسته بودن به یه میله راستشو بخواید من خودمم ترسیدم و فقط چشم های ملیسا رو باز کردم و تا چشم های ملیسا باز شد جیغ بلندی کشید و نفسش بالا نمی اومد و من سریع در اتاق رو باز کردم و منو ملیسا و سونو پریدیم بیرون من سریع به ملیسا نگاه کردم که چشاش داشت از هدقه میزد بیرون
جیمین:(خنده با صدای بلند)
سونو:خنده داره سکته کردیم
جیمین:ملیسا رو نگاه کن
سونو:(خنده با صدای بلند)
ملیسا:(خنده با صدای بلند)
جیمین و سونو تعجب کردن چرا ملیسا داره میخنده
جیمین:وات صداش برگشت
سونو:اره بلاخره جواب داد یسسسس
ملیسا:واییییییییییییی بلاخره میتونم حرف بزنم یسسسسسسسسس
ملیسا میپره بغل جیمین
ملیسا:مرسی عشقم که صدام رو برگردوندیم
سونو:ببخشید ولی من اینجا بوق هستم
ملیسا:باشه حسود از تو هم ممنونم
سونو:حالا شد
ادامه دارد.....
اسکی ممنوع❌
۷.۶k
۲۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.