Part 35
Part35
تهیونگ :دوس داری سیکس پک هامو( نیشخند)
ات: ن..نکن
تهیونگ: تا نگی ولت نمیکنم که ات رو دوباره میکشه تو بغل خودش
ات :باشه باشه دوس دارم حالا ولم کن
تهیونگ: میدونستم بیب سرمو بردم جلوش لبام رو گذاشتم رو لباش و یه بوسه فرانسوی رو باهاش شروع کردم که
م.ا: صدای جیغ رو توهم شنیدی
م.ت: اره
م.ا :بریم ببینیم چی شده
رفتیم تو اتاق که دیدیم ته رو ات و داره
می بوستش ات هم دستشو دور گردن ته حلقه کرده
م.ت :چشمممم روشن شما دو تا دارین اول صبح چه غلطی میکنین
م.ا : عه وا ات از تو بعید بود
(ویو تهیونگ )
داشتیم باهم دیگه کیس میرفتیم که یهو مامانمو دوباره اومدن که سریع از هم جدا شدیم
تهیونگ: مامان و خاله آروم باشیم ات دوست دختره منه
ات: از ته جدا شدم رفتم پشتش قایم شدم
م.ت: راست میگه دخترم تو تهیونگ رو دوست داری
ات: خب تهیونگ راست میگه منم دوستش دارم (سرش پایینه)
تهیونگ :دوس داری سیکس پک هامو( نیشخند)
ات: ن..نکن
تهیونگ: تا نگی ولت نمیکنم که ات رو دوباره میکشه تو بغل خودش
ات :باشه باشه دوس دارم حالا ولم کن
تهیونگ: میدونستم بیب سرمو بردم جلوش لبام رو گذاشتم رو لباش و یه بوسه فرانسوی رو باهاش شروع کردم که
م.ا: صدای جیغ رو توهم شنیدی
م.ت: اره
م.ا :بریم ببینیم چی شده
رفتیم تو اتاق که دیدیم ته رو ات و داره
می بوستش ات هم دستشو دور گردن ته حلقه کرده
م.ت :چشمممم روشن شما دو تا دارین اول صبح چه غلطی میکنین
م.ا : عه وا ات از تو بعید بود
(ویو تهیونگ )
داشتیم باهم دیگه کیس میرفتیم که یهو مامانمو دوباره اومدن که سریع از هم جدا شدیم
تهیونگ: مامان و خاله آروم باشیم ات دوست دختره منه
ات: از ته جدا شدم رفتم پشتش قایم شدم
م.ت: راست میگه دخترم تو تهیونگ رو دوست داری
ات: خب تهیونگ راست میگه منم دوستش دارم (سرش پایینه)
۱۹.۲k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.