فیک گنگ مافیایی سیاه ادامه پارت 9
+: بله، نقشه اولم اینه که به یکی پول بدیم که نقش یه طلبکار رو بازی کنه و چندتایی هم با خودش شاهد ببره ایسگاه پلیس و بگه که چند ساله که از بوگو یک میلیارد وون طلب داره و اون شاهد هاش این موضوع رو تایید کنن بنابراین بوگو نمیتونه انکار کنه و مجبور هست پول رو بده اگه هم نده پلیس دستگیرش میکنه
_: خب ببین بوگو شاید از قانون چیزی سرش نشه ولی اون همیشه سعی میکنه با زور و قدرت جلو بره، طرف رو میگیره و تا میخوره کتکش میزنه و اون هم مجبور میشه ما رو لو بده پس این نقشه خوب نیست
+: بله درست میگید خب من درباره گروه بوگو که تحقیق کردم دستیارش عقل کل گروه هست و حساب های بانکی بوگو دست اونه پس کافی هست که اونو بگیرمش و مجبورش کنیم که رمز حساب بانکی بوگو رو بهمون بگه اگه هم بوگو اومد سراغمون بگیم که پول رو بده دستیارش رو میدیم
_: اره این خوبه 👌همین کار رو میکنم...جونگکوک افرادت رو جمع کن برو دستیارش رو گیر بنداز بیارش
+: و راستی رییس تهیونگ اینجا زندانش نکنم نباید نگهبانا بفهمن بوگو میتونه به زور از نگهبانا حرف بکشه هیچ کس به جز ما نباید بدونن و یه جای دیگه باید زندانش کنیم
✓: توی کارخونه متروکه بیرون شهر چطوره؟ بوگو از اونجا خبر نداره
_: اره خوبه...پس جونگکوک برو تو کارش ببرش کارخونه
£: فهمیدم...من رفتم
_: تا سه ساعت دیگه باید کارخونه باشه ما هم خودمون رو میرسونیم
£: باشه
_: نامجون تو هم افرادت رو اماده کن لازم میشه
✓: باشه
_: هون تو هم برو توی اتاق شکنجه و وسایل شکنجه هر چی هست رو بردار و بریز داخل ون...کلید اتاق رو داری؟
+: نه رییس تهیونگ
£: بیا...اینم کلید
و پرت کرد برام گرفتم رو رفتم اتاق شکنجه...همه ی وسایل شنکجه رو برداشتم و ریختم داخل ون نامجون افرادش رو جمع کرد و سوار چندتا ون دیگه کرد و به همشون اسلحه داد تهیونگ هم سوار ماشینش شد...وای خیلی خوشتیپ و جذاب شده با کت و شلوار کلا توی حالت عادی هم خیلی دختر کشه البته من که اهمیت نمیدم (ادمین:دروغگو!😑 این قدر درموردش میگی اخرش میگی برات اهمیت نداره...پس گوه میخوری اینقدر درموردش توضیح میدی خومون میدونیم🙄 ) ماشینش هم که نگم معرکه ست (عکسش رو میزارم) هممون اماده بودیم برای حرکت...ون نامجون و افرادش جلو تر از همه حرکت کردن تهیونگ هم پشت سرش و منم که پشت تهیونگ حرکت کردم رفتیم
㋛🄴🄽🄳㋛
_: خب ببین بوگو شاید از قانون چیزی سرش نشه ولی اون همیشه سعی میکنه با زور و قدرت جلو بره، طرف رو میگیره و تا میخوره کتکش میزنه و اون هم مجبور میشه ما رو لو بده پس این نقشه خوب نیست
+: بله درست میگید خب من درباره گروه بوگو که تحقیق کردم دستیارش عقل کل گروه هست و حساب های بانکی بوگو دست اونه پس کافی هست که اونو بگیرمش و مجبورش کنیم که رمز حساب بانکی بوگو رو بهمون بگه اگه هم بوگو اومد سراغمون بگیم که پول رو بده دستیارش رو میدیم
_: اره این خوبه 👌همین کار رو میکنم...جونگکوک افرادت رو جمع کن برو دستیارش رو گیر بنداز بیارش
+: و راستی رییس تهیونگ اینجا زندانش نکنم نباید نگهبانا بفهمن بوگو میتونه به زور از نگهبانا حرف بکشه هیچ کس به جز ما نباید بدونن و یه جای دیگه باید زندانش کنیم
✓: توی کارخونه متروکه بیرون شهر چطوره؟ بوگو از اونجا خبر نداره
_: اره خوبه...پس جونگکوک برو تو کارش ببرش کارخونه
£: فهمیدم...من رفتم
_: تا سه ساعت دیگه باید کارخونه باشه ما هم خودمون رو میرسونیم
£: باشه
_: نامجون تو هم افرادت رو اماده کن لازم میشه
✓: باشه
_: هون تو هم برو توی اتاق شکنجه و وسایل شکنجه هر چی هست رو بردار و بریز داخل ون...کلید اتاق رو داری؟
+: نه رییس تهیونگ
£: بیا...اینم کلید
و پرت کرد برام گرفتم رو رفتم اتاق شکنجه...همه ی وسایل شنکجه رو برداشتم و ریختم داخل ون نامجون افرادش رو جمع کرد و سوار چندتا ون دیگه کرد و به همشون اسلحه داد تهیونگ هم سوار ماشینش شد...وای خیلی خوشتیپ و جذاب شده با کت و شلوار کلا توی حالت عادی هم خیلی دختر کشه البته من که اهمیت نمیدم (ادمین:دروغگو!😑 این قدر درموردش میگی اخرش میگی برات اهمیت نداره...پس گوه میخوری اینقدر درموردش توضیح میدی خومون میدونیم🙄 ) ماشینش هم که نگم معرکه ست (عکسش رو میزارم) هممون اماده بودیم برای حرکت...ون نامجون و افرادش جلو تر از همه حرکت کردن تهیونگ هم پشت سرش و منم که پشت تهیونگ حرکت کردم رفتیم
㋛🄴🄽🄳㋛
۳.۷k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.