سلام جیملام

ویو یونا
داشتم نهارمیخوردم که ات شبیه گوجه امد پایین که یهش گفتم
@سلام گوجه
_درد،ایییش(رو ایییششش کراشم🤣)
@(خنده)
_یونا میگم بیا بریم کارت دارم
@باشش
(رفتند اتاق یونا)
@چیشده ات شی؟
_(همه اتفاق رو میگه)
@اووو،پس کیم تیهونگ معروف دلش رو به یک مافیا باخته (پوزخند )
_یونا،میگم،،،،ولش بیا پایین بریم نهار بخوریم
@ات چیزی شده،رازت رو به من بگو
_خبببب،فکر کنم منم دوستش دارم (تند)
@پس ،دل باخته همین (باخنده)
_یونا به هیچکس نگی ها باشه
@خیالت راحت عزیزم این یک راز بین من وتو
_خب بریم پایین
(میرن پایین )
=سه ساعت اون بالا چیکار میکردین
_هیچی بابا داشتیم درمورد بارها حرف میزدیم
@میگم تیهونگ
_(یونا رو نیشگون میگیره)
×چیزی شده ؟
=آره ،خب راستش ات دوست داره (میره تواتاقش)
_ییییییونننا(داد)
×خب ات تو منو دوست داری
_خب دارستش آره
=من دیگه رفع زحمت میکنم (لبخند شیطانی)
ویوات
وقتی بابا رفت ،یدفعه دیدم تیهونگ داره میاد سمتم ،سریع رفتم سمت اتاق مخواستم درو ببندم که تیهونگ پاش گذاشت لای در،که هلم داد رو تخت
×بیبی منم دوست دارم
_ولی من نه
×اوکی ،من رفتم پایین (بغض)
_عاشقتم ،ته ته
که یکدفعه ...............