خون آشام خشن من
p9
که یهو ...
خانم پرستار اومد داخل اتاق و گفت:
پ:چند نفر اومدن ملاقات شما
ادمین:و پسرا اومدن داخل
اعضا:سلام
نامی:چی شده(نگران)
جین:زن داداش حالت خوبه
شوگا : چه اتفاقی افتاده کوک
کوک:اهم امروز دیدم غش کرده همین چیزه مهمی نی
ا.ت:کوک یعنی جی چیزه مهمی نی
ا.ت:من...(که کوک حرفشو قطع کرد)
کوک:ا.ت بارداره(خوشحال
که یهو ا.ت محکم زد به پای کوک)
آخ چته وحشی
اعضا:مبارکه
جین:خوش به حال برادر زادم که یک عموی هندسام داره
مطمئنم به من میره
یاع یاع یاع یاع(خنده ی شیشه پاکنی)
نامجون:من بهش کتاب خوندن یاد میدم
یونگی منم تربیتش میکنم(خنده ی شیطانی)
کوک:لازم نکرده
جیهوپ : من بهش امید میدم
تهیونگ:منم میزارم با یونتان بازی کنه
جیمین:منم بهش یاد میدم که بتونه موچی درست کنه
کوک:منم شیرموزامو بهش میدم
اعضا:چییییی(داد از روی تعجب)
ا.ت:واییی چتونه ترسیدم
نامی:ببخشید زن داداش
آخه جونگ کوک اینقدر روی شیرموزاش حساسه که با هیچکی تقسیم نمیکنه حتی با صمیمی ترین دوستاش یعنی جیمین و تهیونگ
کوک:(خنده دندون نما یا همون خنده خرگوشی)
که یهو...
ببخشید دیروز فیک رو نزاشتم آخه هرچی مینوشتم آپلود نمیشد
که یهو ...
خانم پرستار اومد داخل اتاق و گفت:
پ:چند نفر اومدن ملاقات شما
ادمین:و پسرا اومدن داخل
اعضا:سلام
نامی:چی شده(نگران)
جین:زن داداش حالت خوبه
شوگا : چه اتفاقی افتاده کوک
کوک:اهم امروز دیدم غش کرده همین چیزه مهمی نی
ا.ت:کوک یعنی جی چیزه مهمی نی
ا.ت:من...(که کوک حرفشو قطع کرد)
کوک:ا.ت بارداره(خوشحال
که یهو ا.ت محکم زد به پای کوک)
آخ چته وحشی
اعضا:مبارکه
جین:خوش به حال برادر زادم که یک عموی هندسام داره
مطمئنم به من میره
یاع یاع یاع یاع(خنده ی شیشه پاکنی)
نامجون:من بهش کتاب خوندن یاد میدم
یونگی منم تربیتش میکنم(خنده ی شیطانی)
کوک:لازم نکرده
جیهوپ : من بهش امید میدم
تهیونگ:منم میزارم با یونتان بازی کنه
جیمین:منم بهش یاد میدم که بتونه موچی درست کنه
کوک:منم شیرموزامو بهش میدم
اعضا:چییییی(داد از روی تعجب)
ا.ت:واییی چتونه ترسیدم
نامی:ببخشید زن داداش
آخه جونگ کوک اینقدر روی شیرموزاش حساسه که با هیچکی تقسیم نمیکنه حتی با صمیمی ترین دوستاش یعنی جیمین و تهیونگ
کوک:(خنده دندون نما یا همون خنده خرگوشی)
که یهو...
ببخشید دیروز فیک رو نزاشتم آخه هرچی مینوشتم آپلود نمیشد
۴.۸k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.