خفته در چشم تو نازیست که من میدانم
خفته در چشم تو نازیست که من میدانم
نگه از دفتر رازیست که من میدانم
قصه ای را که به من طره ی کوتاه توگفت
رشته ی عمر درازیست که من میدانم
گرچه در پای تو خاموش فتادم ای شمع
سایه را سوز وگدازیست که من میدانم
بی نیازانه به ما می نگرد دوست ولی
سینه اش بهر نیازیست که من میدانم
که من میدانم♡
بعد ازظهر دوستان گلم به نیکی
نگه از دفتر رازیست که من میدانم
قصه ای را که به من طره ی کوتاه توگفت
رشته ی عمر درازیست که من میدانم
گرچه در پای تو خاموش فتادم ای شمع
سایه را سوز وگدازیست که من میدانم
بی نیازانه به ما می نگرد دوست ولی
سینه اش بهر نیازیست که من میدانم
که من میدانم♡
بعد ازظهر دوستان گلم به نیکی
۱.۱k
۱۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.