تاوان سرعت
#تاوان_سرعت
پارت۲
(کوک)
سرکار کار بودم و داشتم روی پرونده کار میکردم که دیدم دوست دختر تهیونگ داره لایو میذاره رفتم ببینم چیه دیدم
داخل ماشینن فکر کنم دارن مسابقه میزارن اول میخواستم گزارششون بدم با خودم فکر کردم ولشون کن بابا ته ناراحت میشه میخواستم گوشیو خاموش کنم دیدم هایجین دوربینو گرفت سمت راننده با دیدن سانا تپش قلب گرفتم درسته من سانا رو دوست دارم ولی هیچوقت نتونستم بهش بگم
تصمیم گرفتم برم پیششون سوار ماشین شدم رفتم پیششون
نیشخند زدم یکم خنده که بد نیست پس اژیر پلیس رو به ماشین وصل کردم و رفتم جایی که سانا همیشه مسابقه میده
ماشین سانا رو دیدم اژیر رو روشن کردم هدایتش کردم سمت جاده خاکی
که دیدم سانا با بیخیالی و هایجین با استرس اومدن بیرون منم پیاده شدم هردوشون کوپ کردن
(علامت کوک)+
+چتونه انگار روح دیدین (با خنده)
که هردوتاشون افتادن روم و تا میتونستن
بهم مشت میزدن
منم با خنده دفاع میکردم
_باشه باشه بابا ی شوخی بود
§این شوخی بود کوک قلبم اومد تو دهنم
+باشه ببخشید ولی سانا تو با بیخیالی پایین اومدی چرا الان منو کتک زدی
_بابا هایجین مغز منو خورد همش گفت تقصیر توعه الان تهیونگ اونو ببینه کلشو میکنده
+اره هایجین ؟
§اره کوک تو که بهش نمیگی ؟
+نمیدونم حالا ی کاریش میکنم
§کوکککککککککک
+باشه نترس بهش نمیگم
§وای مرسی هیونگ (گوشیش زنگ خورد )ببخشید باید جواب بدم
+حالت خوبه چیشده که باز داری اسفالتو به اتیش میکشی
_حالم بده کوک
+همون موضوع همیشگی ؟
_اره ولی فکر کنم اینبار جدیه نمیدونم شاید قبول کردم حوصله دعوا ندارم
+تو حق نداری این کارو کنی فهمیدی(با عصبانیت)
_چرا عصبانی میشی تو چیکار به ازدواج من داری
+سانا لطفا قبول نکن اوکی(کمی داد)
_چرا کوک چرا مث ادم بگو چرا نباید من اینکارو کنم(داد)
+چون من.....
پارت۲
(کوک)
سرکار کار بودم و داشتم روی پرونده کار میکردم که دیدم دوست دختر تهیونگ داره لایو میذاره رفتم ببینم چیه دیدم
داخل ماشینن فکر کنم دارن مسابقه میزارن اول میخواستم گزارششون بدم با خودم فکر کردم ولشون کن بابا ته ناراحت میشه میخواستم گوشیو خاموش کنم دیدم هایجین دوربینو گرفت سمت راننده با دیدن سانا تپش قلب گرفتم درسته من سانا رو دوست دارم ولی هیچوقت نتونستم بهش بگم
تصمیم گرفتم برم پیششون سوار ماشین شدم رفتم پیششون
نیشخند زدم یکم خنده که بد نیست پس اژیر پلیس رو به ماشین وصل کردم و رفتم جایی که سانا همیشه مسابقه میده
ماشین سانا رو دیدم اژیر رو روشن کردم هدایتش کردم سمت جاده خاکی
که دیدم سانا با بیخیالی و هایجین با استرس اومدن بیرون منم پیاده شدم هردوشون کوپ کردن
(علامت کوک)+
+چتونه انگار روح دیدین (با خنده)
که هردوتاشون افتادن روم و تا میتونستن
بهم مشت میزدن
منم با خنده دفاع میکردم
_باشه باشه بابا ی شوخی بود
§این شوخی بود کوک قلبم اومد تو دهنم
+باشه ببخشید ولی سانا تو با بیخیالی پایین اومدی چرا الان منو کتک زدی
_بابا هایجین مغز منو خورد همش گفت تقصیر توعه الان تهیونگ اونو ببینه کلشو میکنده
+اره هایجین ؟
§اره کوک تو که بهش نمیگی ؟
+نمیدونم حالا ی کاریش میکنم
§کوکککککککککک
+باشه نترس بهش نمیگم
§وای مرسی هیونگ (گوشیش زنگ خورد )ببخشید باید جواب بدم
+حالت خوبه چیشده که باز داری اسفالتو به اتیش میکشی
_حالم بده کوک
+همون موضوع همیشگی ؟
_اره ولی فکر کنم اینبار جدیه نمیدونم شاید قبول کردم حوصله دعوا ندارم
+تو حق نداری این کارو کنی فهمیدی(با عصبانیت)
_چرا عصبانی میشی تو چیکار به ازدواج من داری
+سانا لطفا قبول نکن اوکی(کمی داد)
_چرا کوک چرا مث ادم بگو چرا نباید من اینکارو کنم(داد)
+چون من.....
۸.۱k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.