سناریو درخواستی

#سناریو #درخواستی
وقتی می‌فهمن شر و قلدر مدرسه بودیم و همیشه دعوا میکردیم(عضو هشتم)

نامجون:خدایا به کدامین گناه شتابان گیر هفتا کصخل افتادم من یکی از یکی وحشی تر
جین:افرین افرین فقط پیش ما انقدر وحشی نباش وگرنه با همون ماهیتابه هام میزنم دک و دهنتو میارم پایین
یونگی:همزادمو پیدا کردممممم
جیمین:*وقتی این موضوع رو فهمید همش اذیتت میکرد توهم زدی عقیمش کردی.....بنده خدا دیگه سمتت نمیاد
تهیونگ:بیا باهم بریم روی پی دی نیم کرم بریزیم
ا.ت:از شکمش به عنوان ترامپولین استفاده بکنیم؟
تهیونگ:پایمممم
(پی دی نیم کون نشور از دست شماها حامله شد)
کوک:اهم تو و کوک روی همه کرم میریختین همش خشتک بقیه رو آتیش زدین