P.8
هی:یا تو ا/ت رو میکشی و میری زندان یا من همتون رو میکشم. انتخاب با خودته
جانگ کوک با تعجب بهش نگاه کرد. نگاهی به افراد دور و برم انداختم. هلن، سویی،ساکنان اون منطقه. نه! من نباید خودخواه باشم. نباید بزارم به خاطر من همه کشته شن.آروم سمت جانگ کوک حرکت کردم. قطرات بارون با قطرات اشک من مخلوط میشد و ترکیبی از سرد و گرم ساخته میشد.روبه روی جانگ کوک ایستادم. دستامو دوره کمرش حلقه مردم و بغلش کردم.آروم هفت تیرش رو از کمرش برداشتم و از آغوشش اومدم بیرون.به چشمای جانگ کوک خیره شدم و تفنگ تو دستاش جا دادم.دستشو بالا آوردم و لوله ی تفنگ رو به سمت خودم گرفتم.با لبخندی شعله ور از غم بهش زل زدم.
جانگ کوک:نه ا/ت این کارو نکن
از چشمای سرخ شدش میشد فهمید که داره گریه میکنه.انگشتم رو به سمت ماشه بردم.
جانگ کوک:لطفا ا/ت!این کارو نکن!
انگشتم رو روی ماشه گذاشتم و آروم فشار دادم که درد بدی رو توی قلبم حس کردم.شوری خون رو توی دهنم حس کردم. دیگه نتونستم نگهش دارم و خون از دهنم لبریز شد و سیاهی......
اگه حمایت نکنین خبری از پارت بعد نیستا
جانگ کوک با تعجب بهش نگاه کرد. نگاهی به افراد دور و برم انداختم. هلن، سویی،ساکنان اون منطقه. نه! من نباید خودخواه باشم. نباید بزارم به خاطر من همه کشته شن.آروم سمت جانگ کوک حرکت کردم. قطرات بارون با قطرات اشک من مخلوط میشد و ترکیبی از سرد و گرم ساخته میشد.روبه روی جانگ کوک ایستادم. دستامو دوره کمرش حلقه مردم و بغلش کردم.آروم هفت تیرش رو از کمرش برداشتم و از آغوشش اومدم بیرون.به چشمای جانگ کوک خیره شدم و تفنگ تو دستاش جا دادم.دستشو بالا آوردم و لوله ی تفنگ رو به سمت خودم گرفتم.با لبخندی شعله ور از غم بهش زل زدم.
جانگ کوک:نه ا/ت این کارو نکن
از چشمای سرخ شدش میشد فهمید که داره گریه میکنه.انگشتم رو به سمت ماشه بردم.
جانگ کوک:لطفا ا/ت!این کارو نکن!
انگشتم رو روی ماشه گذاشتم و آروم فشار دادم که درد بدی رو توی قلبم حس کردم.شوری خون رو توی دهنم حس کردم. دیگه نتونستم نگهش دارم و خون از دهنم لبریز شد و سیاهی......
اگه حمایت نکنین خبری از پارت بعد نیستا
۱۵.۳k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.