عاشق شدن part⁶³
میزو جمع کردیم. ک گوشی ا.ت زنگ خورد.
ویو ا.ت
سفره رو جمع کردیم. ک گوشیم زنگ خورد. جیمین بود.
مکالمه
|||||||||
جیمین:سلام خوبی ا.ت.؟
ا.ت:سلام مرسی. ت خوبی؟
جیمین :حال من الان مهم نیس. تهیونگ پیشته .
ا.ت:اره
جیمین:یجوری حرف بزن چیزی نفهمه. .
ا.ت:باش.
جیمین:امروز تولد تهیونگه.
ا.ت:آها ،، خب؟
جیمین:ت مثلا نمیدونی. ماهم یادمون نیس مثلا. میخواین سوپرایزش کنیم. ت بگو........(در ادامه میفهمین)
ا.ت:باشه.
جیمین:خدافظ
ا.ت:خدافظ.
||||||||||
پایان مکالمه
ویو تهیونگ
بعد تماس تلفنی یکم رفتارش عجیب شد یعنی کی بود. چی گفت .
یکم مکث کرد و اومد پیشم
ا.ت:ته ته.*کیوت
تهیونگ:بله
ا.ت:میخوام با دوستام برم بیرون
تهیونگ:از کی تاحالا از من اجازه میگیری*خنده.
ا.ت:آخه دوستام. پ پسرن.
تهیونگ:همشون؟
ا.ت:کلا ی نفره.
❤️🩶
💬💬
ویو ا.ت
سفره رو جمع کردیم. ک گوشیم زنگ خورد. جیمین بود.
مکالمه
|||||||||
جیمین:سلام خوبی ا.ت.؟
ا.ت:سلام مرسی. ت خوبی؟
جیمین :حال من الان مهم نیس. تهیونگ پیشته .
ا.ت:اره
جیمین:یجوری حرف بزن چیزی نفهمه. .
ا.ت:باش.
جیمین:امروز تولد تهیونگه.
ا.ت:آها ،، خب؟
جیمین:ت مثلا نمیدونی. ماهم یادمون نیس مثلا. میخواین سوپرایزش کنیم. ت بگو........(در ادامه میفهمین)
ا.ت:باشه.
جیمین:خدافظ
ا.ت:خدافظ.
||||||||||
پایان مکالمه
ویو تهیونگ
بعد تماس تلفنی یکم رفتارش عجیب شد یعنی کی بود. چی گفت .
یکم مکث کرد و اومد پیشم
ا.ت:ته ته.*کیوت
تهیونگ:بله
ا.ت:میخوام با دوستام برم بیرون
تهیونگ:از کی تاحالا از من اجازه میگیری*خنده.
ا.ت:آخه دوستام. پ پسرن.
تهیونگ:همشون؟
ا.ت:کلا ی نفره.
❤️🩶
💬💬
۵.۹k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.