از اونجایی که ادم بخشنده ای هستم زود گذاشتم 🍷💖
از اونجایی که ادم بخشنده ای هستم زود گذاشتم 🍷💖
دوست داداشم بیب من 🌟💖p6
همه بجز ا.ت : ارعععععععع
سوزی :اوکی برم بطری بیارم
ا.ت : سوالای چرت پرت بگین جواب نمیدم
یوکی : هر کس جواب نده یا انجام نده باید یه لیوان ابلیمو همراه با فلفل قرمز بخوره
ا.ت : ودف مگه مرض داری 😐
یوکی : زر اظافه ممنوع
شروع شد
بطری رو چرخوند به سمت چانگبین افتاد
چانگبین : جرعت
لینو :بغل دستیت رو ببوس از لب 😈
چانگبین : ای ذهن مریض 😐
چانگبین نگاهی به سوزی کرد و گرفتش از لب بوسیدش سوزی سریع جدا شد گونه هاش سرخ شد
بعدی چرخوند به طرف من افتاد
ا.ت : جرعت.. نه نهههههه گوه خوردم حقیقت
همه باهم بجز هیونجین: نه دیگه نمیشهههه🤡
ا.ت : ای کثافت ها 🗿
سوزی :بیا تو گوشت بگم .
رفتم جلوی گفت دست رو بزار رو کی* ر هیونجین فشار بده تحریک بشه
ا.ت : ودف مگه مرضضضض دارید بی شرفففففف
سوزی : یا اینو کوفت کن یا برو انجام بده
یواش رفتم جلوی هیونجین نشستم دستمو به طرف کی*ر هیونجین بردم از شلوارش معلوم بود چقدر بزرگه
(🍷پارت بعد ۳۰ تا لایک ۱۰ تا کامت🍷 )
دوست داداشم بیب من 🌟💖p6
همه بجز ا.ت : ارعععععععع
سوزی :اوکی برم بطری بیارم
ا.ت : سوالای چرت پرت بگین جواب نمیدم
یوکی : هر کس جواب نده یا انجام نده باید یه لیوان ابلیمو همراه با فلفل قرمز بخوره
ا.ت : ودف مگه مرض داری 😐
یوکی : زر اظافه ممنوع
شروع شد
بطری رو چرخوند به سمت چانگبین افتاد
چانگبین : جرعت
لینو :بغل دستیت رو ببوس از لب 😈
چانگبین : ای ذهن مریض 😐
چانگبین نگاهی به سوزی کرد و گرفتش از لب بوسیدش سوزی سریع جدا شد گونه هاش سرخ شد
بعدی چرخوند به طرف من افتاد
ا.ت : جرعت.. نه نهههههه گوه خوردم حقیقت
همه باهم بجز هیونجین: نه دیگه نمیشهههه🤡
ا.ت : ای کثافت ها 🗿
سوزی :بیا تو گوشت بگم .
رفتم جلوی گفت دست رو بزار رو کی* ر هیونجین فشار بده تحریک بشه
ا.ت : ودف مگه مرضضضض دارید بی شرفففففف
سوزی : یا اینو کوفت کن یا برو انجام بده
یواش رفتم جلوی هیونجین نشستم دستمو به طرف کی*ر هیونجین بردم از شلوارش معلوم بود چقدر بزرگه
(🍷پارت بعد ۳۰ تا لایک ۱۰ تا کامت🍷 )
۸.۸k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.