ته رفت سمت لبای کوک و شروع به خوردنش کرد و بعد زبونشو وار
ته رفت سمت لبای کوک و شروع به خوردنش کرد و بعد زبونشو وارد دهان کوک کرد و خیلی محکم تر و وحشیانه تر مک زد
جوری که لبای کوک زخمی شد !!!!!!
با صدای ناله های کوک که روی دهنش خالی میشد بیشتر تحریک میشد اما میدونست باید جلو خودشو بگیره امشب وقت عشقبازی نبود
اما دست خودش نبود خیلی سفت و محکم مک میزد
تا اینکه کوک نفس کم اورد و به سینه ته ضربه زد
و ته خیلی اروم از لباش دل کند و کنارش نشست
کوک : (نفس نفس)
ته : انقدر زود نفس کم اوردی بیب
با دست چپش موهای کوک که جلوی چشماش ریخته شده بود کرد پشت گوشش
ته : چرا حرف نمیزنی ?
کوک : ......
ته : قهری کوکی
کوک : نه فقط .....نفسم ....هنوز ...... درنمیاد
ته : کیوت خر
روی لپ کوک بوس کرد
کوک : نشانت ظاهر شد
ته : نمیدونم
کوک : بذار ببینم
دکمه های پیراهن ته رو باز کرد و توی بدنش دنبال نشان میگشت تا اینکه چشمش به پشت کمر ته افتاد
کوک : ته
ته : جانم ?
کوک : نشانت ظاهر شده
ته : نکنه انتظار داشتی نشه هااا?
کوک : خوب بایدم میشد وقتی من دوست ....
دستشو گذاشت جلو دهنش
ته : وقتی که تو چی?
کوک : هیچی
ته روی کوک خیمه زد
ته : بگو تا نخوردمت
کوک : بیا بخور
ته : باشه
شروع کرد به کیس مارک گذاشتن روی گردن سفید کوک
کوک : اییییییی یواش .......یواش تر
ته : ......
کوک : باشه باشه میگم
ته دست از گردن کوک برداشت اما هنوز به حالت خیمه روش بود و به صورتش نگاه میکرد
ته : اعتراف کن جئون
کوک : دوست دارم کیم
ته : اما من عاشقتم کوک
که صدای دراومد
جوری که لبای کوک زخمی شد !!!!!!
با صدای ناله های کوک که روی دهنش خالی میشد بیشتر تحریک میشد اما میدونست باید جلو خودشو بگیره امشب وقت عشقبازی نبود
اما دست خودش نبود خیلی سفت و محکم مک میزد
تا اینکه کوک نفس کم اورد و به سینه ته ضربه زد
و ته خیلی اروم از لباش دل کند و کنارش نشست
کوک : (نفس نفس)
ته : انقدر زود نفس کم اوردی بیب
با دست چپش موهای کوک که جلوی چشماش ریخته شده بود کرد پشت گوشش
ته : چرا حرف نمیزنی ?
کوک : ......
ته : قهری کوکی
کوک : نه فقط .....نفسم ....هنوز ...... درنمیاد
ته : کیوت خر
روی لپ کوک بوس کرد
کوک : نشانت ظاهر شد
ته : نمیدونم
کوک : بذار ببینم
دکمه های پیراهن ته رو باز کرد و توی بدنش دنبال نشان میگشت تا اینکه چشمش به پشت کمر ته افتاد
کوک : ته
ته : جانم ?
کوک : نشانت ظاهر شده
ته : نکنه انتظار داشتی نشه هااا?
کوک : خوب بایدم میشد وقتی من دوست ....
دستشو گذاشت جلو دهنش
ته : وقتی که تو چی?
کوک : هیچی
ته روی کوک خیمه زد
ته : بگو تا نخوردمت
کوک : بیا بخور
ته : باشه
شروع کرد به کیس مارک گذاشتن روی گردن سفید کوک
کوک : اییییییی یواش .......یواش تر
ته : ......
کوک : باشه باشه میگم
ته دست از گردن کوک برداشت اما هنوز به حالت خیمه روش بود و به صورتش نگاه میکرد
ته : اعتراف کن جئون
کوک : دوست دارم کیم
ته : اما من عاشقتم کوک
که صدای دراومد
۴۲۹
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.