پدرخوانده:)
پدرخوانده:)
پارت ²⁸
ات ویو
بعد از رفتن سرکار بابام تنها توی یه بیمارستان بودم ... از توی کشوی کنارم یه کتاب برداشتم و شروع کردم به خوندن ...
نمیدونم چند ساعت فقط داشتم کتاب میخوندم که یهو در باز شد و ...
* سلام بیبی
+ ت..تو اینجا چیکار میکنی؟
* بیب..
+ منو بیب صدا نکن مرتیکه عوضی
* من میخوام از کره برم ..
+ خب؟ ... به کفتم ... میری بیرون؟
* اوومم خیلی مودبانه باهات صحبت میکنماا
+ میری گم شی؟
* اره .. فردا گم میشم میرم
+ بهتره که بری ... نمیخوام دیگه روتو ببینم چلغوز ( اخه چلغوزززز؟ )
* ولی نگران نباش! دو سال بعد برمیگردم بهت سر میزنم ... جای دوری هم نمیرم میرم ایتالیا ..
* فعلا بابای بیبی
* رفت بیرون *
+ هووف چقدر رومخه
۲ ساعت بعد ...
گشنمهههه نزدیکای ساعت ۱۲ عه و نزدیک ناهاره ولی نمیتونم واقعا تحمل کنم .. خوراکی و اینا هم که برام خوب نیست چوت تازه عمل کردم ... شکمم درد میکنههه چی بدتر از ایننن؟!
* تق تق تق *
+ بلهه؟ ( داد )
_ سلام پرنسس
+ سلام بابا
_ تهیونگ اومده بود دوباره؟؟؟؟ باید حسابشو برسم مرتیکههه
+ نه بابا ولش کن ... اومده بود یه چیزی بهم بگه...
_ یه چیزی بگه؟ چی بگه؟ بهت گفت؟
+ اوهوم ... میخواد بره ایتالیا
_ میدونم ... برام مهم هم نیست چون پدرش هم میره از دست پدرش هم راحت میشم
+ اوهوم
_ حالا برات غذا بیارم؟؟! ساعت ۱۲ عه
+ ارهههه ... خیلی گشنمه داشتم به همین فکر میکردم که چرا غذا رو نمیارن..
_ اوهوم برات میارم...
چون اینجا اتفاق خاصی نمیوفته میریم به ....
۲ روز بعد ...
دارم از سرفه میمیرم ولی پارت مهم تره ...😌😂
پارت ²⁸
ات ویو
بعد از رفتن سرکار بابام تنها توی یه بیمارستان بودم ... از توی کشوی کنارم یه کتاب برداشتم و شروع کردم به خوندن ...
نمیدونم چند ساعت فقط داشتم کتاب میخوندم که یهو در باز شد و ...
* سلام بیبی
+ ت..تو اینجا چیکار میکنی؟
* بیب..
+ منو بیب صدا نکن مرتیکه عوضی
* من میخوام از کره برم ..
+ خب؟ ... به کفتم ... میری بیرون؟
* اوومم خیلی مودبانه باهات صحبت میکنماا
+ میری گم شی؟
* اره .. فردا گم میشم میرم
+ بهتره که بری ... نمیخوام دیگه روتو ببینم چلغوز ( اخه چلغوزززز؟ )
* ولی نگران نباش! دو سال بعد برمیگردم بهت سر میزنم ... جای دوری هم نمیرم میرم ایتالیا ..
* فعلا بابای بیبی
* رفت بیرون *
+ هووف چقدر رومخه
۲ ساعت بعد ...
گشنمهههه نزدیکای ساعت ۱۲ عه و نزدیک ناهاره ولی نمیتونم واقعا تحمل کنم .. خوراکی و اینا هم که برام خوب نیست چوت تازه عمل کردم ... شکمم درد میکنههه چی بدتر از ایننن؟!
* تق تق تق *
+ بلهه؟ ( داد )
_ سلام پرنسس
+ سلام بابا
_ تهیونگ اومده بود دوباره؟؟؟؟ باید حسابشو برسم مرتیکههه
+ نه بابا ولش کن ... اومده بود یه چیزی بهم بگه...
_ یه چیزی بگه؟ چی بگه؟ بهت گفت؟
+ اوهوم ... میخواد بره ایتالیا
_ میدونم ... برام مهم هم نیست چون پدرش هم میره از دست پدرش هم راحت میشم
+ اوهوم
_ حالا برات غذا بیارم؟؟! ساعت ۱۲ عه
+ ارهههه ... خیلی گشنمه داشتم به همین فکر میکردم که چرا غذا رو نمیارن..
_ اوهوم برات میارم...
چون اینجا اتفاق خاصی نمیوفته میریم به ....
۲ روز بعد ...
دارم از سرفه میمیرم ولی پارت مهم تره ...😌😂
۲.۳k
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.