غیرتی من
غیرتی من
پارت 34
کوی:هرجور خودت دوست داری
شی یان:من هردوتاشو دوست دارم(بقیش تو کامنتا)
(صبح)
چشمامو باز کردم شی یان نبو اروم از روتخت پایبن اومدم تیشرت شیان رو پوشیدم رفتم پایین خونه نبود رفتم تو اشپزخونه نوتلا ورداشتم خوردم نشستم رو مبل تلوزیون رو روشن کردم منتظر شی یان بودم دیگه نمیتونستم بلند شدم گوشیم رو ورداشتم زنگ زدم
شی یان:سلام عزیزم
کوی:سلام عشقم کجایی؟
شی یان:هیچی یه کار برای شرکت پیش اومده بود اومدم اینجا
کوی:تو که شغل اصلیت نیست
شی یان:اره دیگه اومدم شرکت رو بفروشم
کوی:باشه کی میای؟
شی یان:سب میام نهارتو از بیرون سفارش تا بیامم
کوی:باشه خدافظ عشقم
شی یان:خدافظ بیبی
گوشی رو قطع کردم با گوشیم به ضبط وصل شدم خونه رو گذاشتم رو سرم غذا هم بدای شب اماده میکردم داشتم وطط سالن میرخصیدم که یکی از پشت بغلم برگشتم شی یان بود لبشو بوس کردم
کوی:زود اومدی خونه
شی یان:میخوای برم؟
کوی:نه بیا باهم برقصیم
شی یان:نه دوست ندارم
دستاشو گرفتم تکون میدادم
(نویسنده:شی یان با اون ابهتش فکر کنید داره میرقصهه😂😂)
یه اهنگ اروم اومد منو کشوند طرف خودش سرمو گذاشتم رو شونش و باهمدیگه رقصیدیم(اسمشو بلند نیستم)
کوی:خیلی دوست دارم
شی یان:من بیشتر
کوی:اگر بمیرم چیکار میکنی؟
شی یان به من نگاه کرد
شی یان:اتفاقی افتاده؟
کوی:نه
شی یان:دیگه از این حرفا نمیزنی فهمیدی؟
کوی:اره
شی یان:افرین
کوی:کار دیشب اشتباه بود نباید انقدر زود عصبانی بشوی دیشب خیلی خشن بودی(یه خنده اروم)
شی یان:نکنه دوباره میخوای اون بلا رو سرت بیارم؟
کوی:من که از خدامه
شی یان:شب به حسابت میرسم....
بعد از سال ها پارت گذاشتم صبر کنید اسماتم میزارم
پارت 34
کوی:هرجور خودت دوست داری
شی یان:من هردوتاشو دوست دارم(بقیش تو کامنتا)
(صبح)
چشمامو باز کردم شی یان نبو اروم از روتخت پایبن اومدم تیشرت شیان رو پوشیدم رفتم پایین خونه نبود رفتم تو اشپزخونه نوتلا ورداشتم خوردم نشستم رو مبل تلوزیون رو روشن کردم منتظر شی یان بودم دیگه نمیتونستم بلند شدم گوشیم رو ورداشتم زنگ زدم
شی یان:سلام عزیزم
کوی:سلام عشقم کجایی؟
شی یان:هیچی یه کار برای شرکت پیش اومده بود اومدم اینجا
کوی:تو که شغل اصلیت نیست
شی یان:اره دیگه اومدم شرکت رو بفروشم
کوی:باشه کی میای؟
شی یان:سب میام نهارتو از بیرون سفارش تا بیامم
کوی:باشه خدافظ عشقم
شی یان:خدافظ بیبی
گوشی رو قطع کردم با گوشیم به ضبط وصل شدم خونه رو گذاشتم رو سرم غذا هم بدای شب اماده میکردم داشتم وطط سالن میرخصیدم که یکی از پشت بغلم برگشتم شی یان بود لبشو بوس کردم
کوی:زود اومدی خونه
شی یان:میخوای برم؟
کوی:نه بیا باهم برقصیم
شی یان:نه دوست ندارم
دستاشو گرفتم تکون میدادم
(نویسنده:شی یان با اون ابهتش فکر کنید داره میرقصهه😂😂)
یه اهنگ اروم اومد منو کشوند طرف خودش سرمو گذاشتم رو شونش و باهمدیگه رقصیدیم(اسمشو بلند نیستم)
کوی:خیلی دوست دارم
شی یان:من بیشتر
کوی:اگر بمیرم چیکار میکنی؟
شی یان به من نگاه کرد
شی یان:اتفاقی افتاده؟
کوی:نه
شی یان:دیگه از این حرفا نمیزنی فهمیدی؟
کوی:اره
شی یان:افرین
کوی:کار دیشب اشتباه بود نباید انقدر زود عصبانی بشوی دیشب خیلی خشن بودی(یه خنده اروم)
شی یان:نکنه دوباره میخوای اون بلا رو سرت بیارم؟
کوی:من که از خدامه
شی یان:شب به حسابت میرسم....
بعد از سال ها پارت گذاشتم صبر کنید اسماتم میزارم
۴.۸k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.