پارت1✨🌈still with
نیا: عینه همیشه بلند شدم روتین انجام دادم موهامو درست کردم یه ارایش خیلی لایت کردم لباس پوشیدم و بدو بدو از خونه با یه کیک تو دهنم زدم بیرون لعنتی انقد طول میکشه اماده شدنم هیچوقت وقت نمیشه صبحانه درست حسابی بخورم رسیدم مدرسه و رفتم کوله و وسایلمو گذاشتم توی کمدم که کنار کمد لارا بود اوف من این دخترو چرا ندیدم
تا در کمدو بستم لارا یه هو گف: سلاامممم
نیا: یااااا تو نمیگی من سکته میکنم اینجورییی مردی عینه ادم سلام کنی
لارا: یااا دختر نفس بگیر کم میاری اصن جنبه نداری ایشش
نیا:جنبه هععع نشونت میدممم لارا خانوم
لارا: بسه بیا کلاس شروع شد بریم
نیا: چه کلاسی داریم؟
لارا:فیزیک
نیا: تو برو من کتاب و اینامو بردارم بیام
لارا: اوک زود بیا بشینی کنار من
نیا: داشتم وسایلمو جمع میکردم تا در کمد رو بستم و برگشتم با یه پسر مو فرفریه کیوت که داشت از توی راهرو عبور میکرد مواجه شدم اوخی چه ناز بود خوشبحال دوست دخترش البته زیاد تو اینکارا نیسم اوفف ای واییی دیرم شد
بدو بدو دویدم سمت کلاس در زدم و وارد شدم اوفیش هنوز معلم نیومده بود رفتم پیشه لارا بشینم که یکی از دختر جدیدای مدرسه نشسته بود پیشش اوف هرچی گفتم بلند شه بلند نشد منم نخواستم خودمو جلوی این بچه جدیدا قلدر نشون بدم چون واقعا قلدر نیستم بیخیال شدم و رفتم نشستم یه جا دیگه تنها معلم با همون پسر مو فرفریه وارد کلاس شد
معلم: خب بچه ها یه دانش اموز جدید دیگه هم بهتون اضافه شد خودتو معرفی کن پسرم
پسره:.......
معلم: عزیییزممم گفتم خودتو معرفی کن (با صدای کمی بلند تر )
پسره: اها ببخشید نشنیدم خب سلام به همگی من کیم تهیونگ هستم من انتقالی گرفتم به این مدرسه و هیچ دوستی ندارم اینحا من گوشام زیاد نمیشنوه و به خاطر دلایلی نمیتونم کاری برای گوشام کنم پس ممنون میشم کارم داشتین بلند حرف بزنین و لطفا هوامو داشته باشین
نیا: عر پسره درست نمیشنوه برای همین اول که استاد گف هیچی جواب نداد چه جالب ولی خعلی کیوته عینه تدی میمونه اوفف نیا ول کن چه چرت و پرتا
معلم:خب ممنون اشکال نداره بچه ها با مشکل تو کنار میان اممم اونجا کنار نیا خالیه برو پیشش بشین
نیاتو ذهنش: چییی چرا من اخه مگه هیجا دیگه نبود ای خدا ولی کیوته بدمم نمیاد یه دوست جدید داشته باشم
تهیونگ: سلام خوبی؟ اسمت چیه؟ چند سالته؟ میای با هم دوست شیم؟
نیا: الووو نفس بگیر خب اهم بله خوبم مرسی اسمم نیا هست 17 سالمه و اره دلم میخواد یه دوست جدید داشته باشم و تو به نظر پسر خوبی میای
تهیونگ: چی
نیا: ای بابا ببخشید یادم رفت که تو...
و نیا از اول تمام حرفاشو با صدای بلند تر گفت
تهیونگ: مرسی منم کیم تهیونگ 19 سالمه
نیا: از اشناییت خوشبختم کیم تهیونگ(دیگه نیا جوری که تهیونگ بشنوه باهاش صحبت میکنه)
زنگ تفریح میخوره و نیا وسایلشو جمع میکنه میره سر میز لارا که برن بیرون که تهیونگ میاد پیششون
تهیونگ:......
ادامه داره....
برای اینکه حمایت شه شرط میزارم ممنون میشم انجامشون بدین تا پارت بعدو بزارم
شرط برای گذاشتن پارت بعد:
فالور: 132 تا شیم
لایک : 17 تا لایک
کامنت: 20 تا کامنت
فعلا چون هنوز شروع نشده شرط کمه منتظر پارت بعد پاشین مرسی لاوام✨🌈
تا در کمدو بستم لارا یه هو گف: سلاامممم
نیا: یااااا تو نمیگی من سکته میکنم اینجورییی مردی عینه ادم سلام کنی
لارا: یااا دختر نفس بگیر کم میاری اصن جنبه نداری ایشش
نیا:جنبه هععع نشونت میدممم لارا خانوم
لارا: بسه بیا کلاس شروع شد بریم
نیا: چه کلاسی داریم؟
لارا:فیزیک
نیا: تو برو من کتاب و اینامو بردارم بیام
لارا: اوک زود بیا بشینی کنار من
نیا: داشتم وسایلمو جمع میکردم تا در کمد رو بستم و برگشتم با یه پسر مو فرفریه کیوت که داشت از توی راهرو عبور میکرد مواجه شدم اوخی چه ناز بود خوشبحال دوست دخترش البته زیاد تو اینکارا نیسم اوفف ای واییی دیرم شد
بدو بدو دویدم سمت کلاس در زدم و وارد شدم اوفیش هنوز معلم نیومده بود رفتم پیشه لارا بشینم که یکی از دختر جدیدای مدرسه نشسته بود پیشش اوف هرچی گفتم بلند شه بلند نشد منم نخواستم خودمو جلوی این بچه جدیدا قلدر نشون بدم چون واقعا قلدر نیستم بیخیال شدم و رفتم نشستم یه جا دیگه تنها معلم با همون پسر مو فرفریه وارد کلاس شد
معلم: خب بچه ها یه دانش اموز جدید دیگه هم بهتون اضافه شد خودتو معرفی کن پسرم
پسره:.......
معلم: عزیییزممم گفتم خودتو معرفی کن (با صدای کمی بلند تر )
پسره: اها ببخشید نشنیدم خب سلام به همگی من کیم تهیونگ هستم من انتقالی گرفتم به این مدرسه و هیچ دوستی ندارم اینحا من گوشام زیاد نمیشنوه و به خاطر دلایلی نمیتونم کاری برای گوشام کنم پس ممنون میشم کارم داشتین بلند حرف بزنین و لطفا هوامو داشته باشین
نیا: عر پسره درست نمیشنوه برای همین اول که استاد گف هیچی جواب نداد چه جالب ولی خعلی کیوته عینه تدی میمونه اوفف نیا ول کن چه چرت و پرتا
معلم:خب ممنون اشکال نداره بچه ها با مشکل تو کنار میان اممم اونجا کنار نیا خالیه برو پیشش بشین
نیاتو ذهنش: چییی چرا من اخه مگه هیجا دیگه نبود ای خدا ولی کیوته بدمم نمیاد یه دوست جدید داشته باشم
تهیونگ: سلام خوبی؟ اسمت چیه؟ چند سالته؟ میای با هم دوست شیم؟
نیا: الووو نفس بگیر خب اهم بله خوبم مرسی اسمم نیا هست 17 سالمه و اره دلم میخواد یه دوست جدید داشته باشم و تو به نظر پسر خوبی میای
تهیونگ: چی
نیا: ای بابا ببخشید یادم رفت که تو...
و نیا از اول تمام حرفاشو با صدای بلند تر گفت
تهیونگ: مرسی منم کیم تهیونگ 19 سالمه
نیا: از اشناییت خوشبختم کیم تهیونگ(دیگه نیا جوری که تهیونگ بشنوه باهاش صحبت میکنه)
زنگ تفریح میخوره و نیا وسایلشو جمع میکنه میره سر میز لارا که برن بیرون که تهیونگ میاد پیششون
تهیونگ:......
ادامه داره....
برای اینکه حمایت شه شرط میزارم ممنون میشم انجامشون بدین تا پارت بعدو بزارم
شرط برای گذاشتن پارت بعد:
فالور: 132 تا شیم
لایک : 17 تا لایک
کامنت: 20 تا کامنت
فعلا چون هنوز شروع نشده شرط کمه منتظر پارت بعد پاشین مرسی لاوام✨🌈
۵۳.۲k
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.