پارت ۱۱
پارت ۱۱
اون اون همون شیطان بود توی تاریکی بایه پوزخند دندون نما بهمون خیره شده بود
کوک درست نمی دیدش ولی من قشنگ پوست سفید شو میدیم که زیره تاریکی میدرخشید
شنل ام مو در آوردم و بال هامو باز کردم کوکی رو پشتم قائم کردم
کوک :ات اون چیه
ات :تو ولی از نوع همزاد شیطان ات
شیطان :به به جایی میرفتی عسلم .پوزخند و چشمک
با گفتن جمله اش از توی تاریکی زیره نور ماه اومد چشمای آبیش که مثل دریا بود
شروع به درخشش کرد .
کوک :اون اون منم
ات :نه
شیطان :با یه تیر دونشون زدم یه معشوقه فرشته و یه شکار خون شیرین
ات :خب ببینم این شیطان دل باخته ما اسمم داره
یه پوز خنده صدا داری زدو یه قدم به سمتم برداشت کوک و عقب تر بردم
شیطان:چراکه نه عزیزم جانگ کوک البته تو بهم بگو کوک
حالم و بهم زد شیاطین وقتی عاشق میشن حال بهم زن میشن مخصوصا چشاشون که روشن تر میشه و براق تر
که دیدم به سمت کوک حمله کرد منم بال هامو تیز کردم و باهاش گلاویز شدم
کوک......
لایک ۶ فالو لطفا
اون اون همون شیطان بود توی تاریکی بایه پوزخند دندون نما بهمون خیره شده بود
کوک درست نمی دیدش ولی من قشنگ پوست سفید شو میدیم که زیره تاریکی میدرخشید
شنل ام مو در آوردم و بال هامو باز کردم کوکی رو پشتم قائم کردم
کوک :ات اون چیه
ات :تو ولی از نوع همزاد شیطان ات
شیطان :به به جایی میرفتی عسلم .پوزخند و چشمک
با گفتن جمله اش از توی تاریکی زیره نور ماه اومد چشمای آبیش که مثل دریا بود
شروع به درخشش کرد .
کوک :اون اون منم
ات :نه
شیطان :با یه تیر دونشون زدم یه معشوقه فرشته و یه شکار خون شیرین
ات :خب ببینم این شیطان دل باخته ما اسمم داره
یه پوز خنده صدا داری زدو یه قدم به سمتم برداشت کوک و عقب تر بردم
شیطان:چراکه نه عزیزم جانگ کوک البته تو بهم بگو کوک
حالم و بهم زد شیاطین وقتی عاشق میشن حال بهم زن میشن مخصوصا چشاشون که روشن تر میشه و براق تر
که دیدم به سمت کوک حمله کرد منم بال هامو تیز کردم و باهاش گلاویز شدم
کوک......
لایک ۶ فالو لطفا
۳.۷k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.