عشق مافیای(p21)
عشق مافیای(p21)
بعد ده دقیقه که آماده شده بودیم
رفتیم و سوار ماشین شدیم و به سمت فروشگاه حرکت کردیم
مواد مورد نیاز رو گرفتیم
وفتی برگشتیم خونه ساعت ۱۱ بود و تا ناهار ۲ ساعت مونده بود
:یونا:ا.ت من میخوام به دوستم زنگ بزنم و بگم بیاد اینجا باهم درست کنیم
ا.ت: اوکی فقط دوستت کیه؟
یونا:جیمین(سوپرایز)
ا.ت: باشه پس تو برو زنگ بزن منم وسایلو آماده میکنم
یونا سری تکون داد و به دوستش زنگ زد
(مکالمه ی یونا با جیمین)
یونا: الو سلام جیمینااا
یونا:جیمین ما میخوایم پیتزا درست کنیم بهت گفتم اگر میخوای بیا
یونا:نه نه مشکلی نیست بیارش
یونا:باشه پس تا نیم ساعت دیگه میبینمت
(پایان مکالمه)
یونا:ا.ت جیمین گفت که رفیقشو میخواد بیار
ا.ت:مشکلی نیست مواد به اندازه ی چند نفر هست
خب من برم پارت بعد رو بنویسمممم
بعد ده دقیقه که آماده شده بودیم
رفتیم و سوار ماشین شدیم و به سمت فروشگاه حرکت کردیم
مواد مورد نیاز رو گرفتیم
وفتی برگشتیم خونه ساعت ۱۱ بود و تا ناهار ۲ ساعت مونده بود
:یونا:ا.ت من میخوام به دوستم زنگ بزنم و بگم بیاد اینجا باهم درست کنیم
ا.ت: اوکی فقط دوستت کیه؟
یونا:جیمین(سوپرایز)
ا.ت: باشه پس تو برو زنگ بزن منم وسایلو آماده میکنم
یونا سری تکون داد و به دوستش زنگ زد
(مکالمه ی یونا با جیمین)
یونا: الو سلام جیمینااا
یونا:جیمین ما میخوایم پیتزا درست کنیم بهت گفتم اگر میخوای بیا
یونا:نه نه مشکلی نیست بیارش
یونا:باشه پس تا نیم ساعت دیگه میبینمت
(پایان مکالمه)
یونا:ا.ت جیمین گفت که رفیقشو میخواد بیار
ا.ت:مشکلی نیست مواد به اندازه ی چند نفر هست
خب من برم پارت بعد رو بنویسمممم
۲.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.