لیا:دختره، اومده مدرسه ما
لیا:دختره، اومده مدرسه ما
لیا:دختره، اومده مدرسه ما
الا:دختره هرزه
ا ت:باشه باشه تو قوی تر از این چیزایی باشه ولش کن بزار هر کاری میخوان بکنن ببینم کوک خان تا کی با یه هرزه هست
زنگ تموم شد رفتیم سر کلاس جیمین اومد پیشم
جیمین :امشب یکی از دوستام مهمونی گرفته میرم خونشون
ا ت:باشه ، قضیه لیا و کوک فهمیدی
جیمین :اره، تصمیم خودشونه
ا ت:اره منم با الا امشب میریم پیش لیا
جیمین :باشه عزیزم
پیشونیم رو بوسید
استاد اومد رفتیم سر میز بعد اون دختره و کوک دست تو دست اومدن اول کوک نشست بعد دختره نشست رو پای کوک چندشا
من و الا و لیا تا بعد ازظهر باهم کلاس داشتیم بعد من و الا شیمی و ورزش داشتیم لیا ریاضی وهنر داشت
قرار بود که بعد از کلاس لیا رو ببریم بیرون
کلاس ورزش که تموم شد دویدیم داخل کلاس هنر اونا هنوز ریع ساعت کلاس داشتن اما لیا نبود
ا ت:ببخشید لی لیا میشه الان بره
معلم :خانم لی لیا امروز نتونستن بیان کلاس کار فوری داشتن رفتن
الا:عا بله خیلی ممنون
ا ت:ببخشید مزاحم شدیم
اومدیم بیرون
الا:من میدونم، چه کار فوری داشته که به ما حتی پیام نداده ها
ا ت:اره ولی کجا پیداش کنیم ساعت 7شبه اون ساعت 4 از ما جدا شده و صدرصد همون موقع رفته اگه بلایی سر خودش بیاره چی
الا:نمیدونم
ا ت:هوفففففففف
نیم ساعت همه جاهایی که لیا داره بره رو برنداز کردیم کلی به کافه ها زنگ زدیم که یهو الا جیق زد
ا ت:چی شده
الا:من روی گوشی الا GPS وصل کزده بودم
ا ت:واقعا که الان باید یادت بیاد
الا:خوب اون موقع هول شده بودم مغزم کار نمیکرد
ا ت:خوب سریع برو ببین کجاست
الا:عاااا رفته یه بار
ا ت:بار اوففف از دست این دختره اوففف
الا:خوب بریم رانندت کو
ا ت:عههه چیز امروز به مامانم گفتم با لیا میرم بیرون راننده نفرسته
الا:باشه تاکسی میگیریم
تاکسی گرفتیم تا تاکسی راه رو پیدا کرد ما رسیدیم ساع هشت و نیم بود
( ها درضمن یادم رفت بگم الا و ا ت بعد از کلاس ورزش لباساشون رو عوض کردن با لباس فرم نیستن، عکس لباساشون اسلاید بعدی
لیا:دختره، اومده مدرسه ما
الا:دختره هرزه
ا ت:باشه باشه تو قوی تر از این چیزایی باشه ولش کن بزار هر کاری میخوان بکنن ببینم کوک خان تا کی با یه هرزه هست
زنگ تموم شد رفتیم سر کلاس جیمین اومد پیشم
جیمین :امشب یکی از دوستام مهمونی گرفته میرم خونشون
ا ت:باشه ، قضیه لیا و کوک فهمیدی
جیمین :اره، تصمیم خودشونه
ا ت:اره منم با الا امشب میریم پیش لیا
جیمین :باشه عزیزم
پیشونیم رو بوسید
استاد اومد رفتیم سر میز بعد اون دختره و کوک دست تو دست اومدن اول کوک نشست بعد دختره نشست رو پای کوک چندشا
من و الا و لیا تا بعد ازظهر باهم کلاس داشتیم بعد من و الا شیمی و ورزش داشتیم لیا ریاضی وهنر داشت
قرار بود که بعد از کلاس لیا رو ببریم بیرون
کلاس ورزش که تموم شد دویدیم داخل کلاس هنر اونا هنوز ریع ساعت کلاس داشتن اما لیا نبود
ا ت:ببخشید لی لیا میشه الان بره
معلم :خانم لی لیا امروز نتونستن بیان کلاس کار فوری داشتن رفتن
الا:عا بله خیلی ممنون
ا ت:ببخشید مزاحم شدیم
اومدیم بیرون
الا:من میدونم، چه کار فوری داشته که به ما حتی پیام نداده ها
ا ت:اره ولی کجا پیداش کنیم ساعت 7شبه اون ساعت 4 از ما جدا شده و صدرصد همون موقع رفته اگه بلایی سر خودش بیاره چی
الا:نمیدونم
ا ت:هوفففففففف
نیم ساعت همه جاهایی که لیا داره بره رو برنداز کردیم کلی به کافه ها زنگ زدیم که یهو الا جیق زد
ا ت:چی شده
الا:من روی گوشی الا GPS وصل کزده بودم
ا ت:واقعا که الان باید یادت بیاد
الا:خوب اون موقع هول شده بودم مغزم کار نمیکرد
ا ت:خوب سریع برو ببین کجاست
الا:عاااا رفته یه بار
ا ت:بار اوففف از دست این دختره اوففف
الا:خوب بریم رانندت کو
ا ت:عههه چیز امروز به مامانم گفتم با لیا میرم بیرون راننده نفرسته
الا:باشه تاکسی میگیریم
تاکسی گرفتیم تا تاکسی راه رو پیدا کرد ما رسیدیم ساع هشت و نیم بود
( ها درضمن یادم رفت بگم الا و ا ت بعد از کلاس ورزش لباساشون رو عوض کردن با لباس فرم نیستن، عکس لباساشون اسلاید بعدی
۷.۸k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.