سناریو
#سناریو
«درخواستی»
رفتی سفر کاری که یه سال گذشته و ندیدشون حالا برگشتی و میبینی دارن گریه میکنن
موقعیت:
« میخوای سوپرایزشون کنی پس بهشون نمیگی که داری میای میری خونه و میبینی ناراحتن و دارن با خودشون حرف میزنن»
نامجون: ای ا.ت ی بی معرفت یک سال شده رفتی«گریه»
ا.ت: فعلا که برگشتم
نامجون: چی ا.تتتتتتتتت «با اون هیکلش میپره بغلت لهت میکنه »
جین: به خاطر این ا.ت ی زشت صورت هندسامم داره خراب میشه دیگه نیست که برام ماسک ماست درست کنه «ناراحت بغض»
ا.ت: یاااااا مگه من بیوتی نبودمممممم«شاکی و بلند»
جین:عهههههه ا.ت جونممممممممم اومدییییییی «ذوقققققق»
یونگی: من موس نارنگی میخوام ا.ت نیست کی برام درست کنه آخه«بغض و ناراحت»
ا.ت:برات درست میکنم چون الان هستم
یونگی:ا.تتتتت؟؟؟ بلاخره اومدییییییی
جیهوپ: خوبه قرار بود هر روز حداقل زنگ بزنه نکته نکن تورو خدا یک ساله رفته دیگه زنگ هم نمیزنه «گریه»
ا.ت:وقتی این جام چرا زنگ خب رو در رو حرف میزنیم
جیهوپ: بچه رفته توی شوک *
جیمین: گریه
ا.ت: با جیمینا چرا گریه میکنی ؟؟
جیمین: دلم برای ا.ت تنگ شده
ا.ت: بغ.لش میکنی : من برگشتم عز.یزم
تهیونگ: یونتان رو بغل کرده و با بغض داره باهاش حرف میزنه: میبینی تانی جونم مامانت یک ساله رفته من دلم برای بغ.لش تنگ شده
ا.ت: دل منم برای بغ.لت تنگ شده بی.بی بر کیوتم
جونگکوک: گریه
ا.ت: یاااا بانی کوچولو گریه میکنی ؟؟؟ چرا؟؟؟
جونگکوک: من خوابم..... یا خدا جن .... عه جن چیه این روحه« تند تند»
ا.ت: من واقعیم کوکی «خنده»
جونگکوک:میپره بغ.لت
«احساس میکنم خیلی بد شد »
«درخواستی»
رفتی سفر کاری که یه سال گذشته و ندیدشون حالا برگشتی و میبینی دارن گریه میکنن
موقعیت:
« میخوای سوپرایزشون کنی پس بهشون نمیگی که داری میای میری خونه و میبینی ناراحتن و دارن با خودشون حرف میزنن»
نامجون: ای ا.ت ی بی معرفت یک سال شده رفتی«گریه»
ا.ت: فعلا که برگشتم
نامجون: چی ا.تتتتتتتتت «با اون هیکلش میپره بغلت لهت میکنه »
جین: به خاطر این ا.ت ی زشت صورت هندسامم داره خراب میشه دیگه نیست که برام ماسک ماست درست کنه «ناراحت بغض»
ا.ت: یاااااا مگه من بیوتی نبودمممممم«شاکی و بلند»
جین:عهههههه ا.ت جونممممممممم اومدییییییی «ذوقققققق»
یونگی: من موس نارنگی میخوام ا.ت نیست کی برام درست کنه آخه«بغض و ناراحت»
ا.ت:برات درست میکنم چون الان هستم
یونگی:ا.تتتتت؟؟؟ بلاخره اومدییییییی
جیهوپ: خوبه قرار بود هر روز حداقل زنگ بزنه نکته نکن تورو خدا یک ساله رفته دیگه زنگ هم نمیزنه «گریه»
ا.ت:وقتی این جام چرا زنگ خب رو در رو حرف میزنیم
جیهوپ: بچه رفته توی شوک *
جیمین: گریه
ا.ت: با جیمینا چرا گریه میکنی ؟؟
جیمین: دلم برای ا.ت تنگ شده
ا.ت: بغ.لش میکنی : من برگشتم عز.یزم
تهیونگ: یونتان رو بغل کرده و با بغض داره باهاش حرف میزنه: میبینی تانی جونم مامانت یک ساله رفته من دلم برای بغ.لش تنگ شده
ا.ت: دل منم برای بغ.لت تنگ شده بی.بی بر کیوتم
جونگکوک: گریه
ا.ت: یاااا بانی کوچولو گریه میکنی ؟؟؟ چرا؟؟؟
جونگکوک: من خوابم..... یا خدا جن .... عه جن چیه این روحه« تند تند»
ا.ت: من واقعیم کوکی «خنده»
جونگکوک:میپره بغ.لت
«احساس میکنم خیلی بد شد »
۱۰.۶k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.