💜! حص بنفش! 💜 پارت 5
💜!#حص_بنفش!#💜
پارت 5
________
نیکا:تلفنو قط کرد..
چیزی شده متین؟
متین:اقا متین نه متین
نیکا:دوس دارم بگم متین
متین:دهنتو ببند برو گمشو تواتاقت
نیکا:ت کلا مریض روانی هسی
متین:ره هستم میخای چه گوهی بخوری
نیکا:با بی محلی رفتم تو اتاق
چییش یارو روانیه بخدا
________
ارسلان:چیزه کجارو پیشنهاد میدی؟
دیانا:نمیدونم فق من گشنمهههههه
ارسلان:وای باشهههه
وای ارسلان یکم مردونگی کن ببرش یه جای خوب
اهااا گرفتم
رفتم سمت اقای پیتزا(یه اسم خیالی هس🙂😂)
دیانا:داری کوج میری؟
ارسلان:پیش اقاشون
دیانا:عه؟ اقاشون کین دیقن؟
ارسلان:دارم میرم اقای پیتزااا
دیانا:اها اوکیه برو فق تند بروووو گشنمههههههه
30مین بعد.....
دیانا:وای چرا این سفارش لهنتیو نمیااارن
ارسلان:میارن صبر کن یکممم
دیانا:باشهههه
___________
نیکا:ساعت 11ونیم بود
رفتم پایین یه چیزی بخورم دیدم هیچکس خونه نیس
توف توش شماره ی متینم نداشتم
..
...
....
نیکا:ساعت 1 شده بود
کجا بود ینی
اووف
نگام به گوشیم بود که یهو در باز شد
متین:به به نیکا خانووم
نیکا:قشنگ معلوم بود مسته یه شیشه وِتکا دستش بود چقدم وِتکا گرونه هووف(وِتکا یه نوع مشروبه که 1میلیون قیمتشه🙂😂)
رفتم سمتش
متین معلومه کجا بودی
متین:حالا بد قلقلی نکن بیا بریم بالاااا
نیکا:بیا ببرمت رو تخت بیا
بردمش بالا به سختی همش میخاس بوسم کنه
متین ول کن چرا میخای منو بوس کنی اه
متین:یه بوس به ما نمیرسه ینی
نیکا:نه نمیرسه برو بالا برو
متین:خب توام بیا دیگه داوش نیکا
نیکا:با حرفاش خندم گرفته بود
چرا اینقد برام جذاب بود؟🙂
خنده هاش مس مورفین بود تو رَگ
بردمش گذاشتمش رو تخت
داشتم از تخت بلند میشدم که یهو کشیدمنو تو بغلش
متین چیکار میکنی
متین:میشه نری؟
میشه پیشم باشی؟
نیکا:باشه ولی الان یکی ببینه بد میشه متین
متین:هیچی نمیشه فق بده اون لبو بهم
نیکا:متین ولم کن
یهو روم خیمه زد
دستشو برد سمت...
(میترسم پرو شی برو پایین بچه پرو😂🤨🔞)
________
ارسلان:رو بام نشسته بودیم
دیانا
دیانا:جانم
ارسلان:چقد دوسم داری؟
دیانا:زیاد
ارسلان:خب چقد؟
دیانا:چه حرفیه ارسلان اقا زشته منو شما محرم نیستیم
ارسلان:ولی تو مال منی
دیانا:جان؟
ارسلان:مال منی مال من
دیانا:نگید اینطوری منو وابسته نکنید
ارسلان:میشه مال من صدات کنم؟(:
دیانا:ینی میخای بگی دوزم داری؟🙂
ارسلان:معلومه که اره
دیانا:منم دوست دارم خو
ارسلان:مال من میشی؟(:
دیانا:اوهوم(:
یهو از سرما لرزه ای افتاد به جونم
که یهو کُت ارسیو رو شونم حس کردم..
ارسلان:کشیدمش تو بغلم
چرا این ارامشو داشت؟
یه ارامشی که تو بغل هیچکس نبود ...
کاش من میمردم براش(:
💜"جوجه کوچولوی من"💜
__________
حمایت؟
نظر؟
فالو یادت نره داوش🙂❤️
پارت 5
________
نیکا:تلفنو قط کرد..
چیزی شده متین؟
متین:اقا متین نه متین
نیکا:دوس دارم بگم متین
متین:دهنتو ببند برو گمشو تواتاقت
نیکا:ت کلا مریض روانی هسی
متین:ره هستم میخای چه گوهی بخوری
نیکا:با بی محلی رفتم تو اتاق
چییش یارو روانیه بخدا
________
ارسلان:چیزه کجارو پیشنهاد میدی؟
دیانا:نمیدونم فق من گشنمهههههه
ارسلان:وای باشهههه
وای ارسلان یکم مردونگی کن ببرش یه جای خوب
اهااا گرفتم
رفتم سمت اقای پیتزا(یه اسم خیالی هس🙂😂)
دیانا:داری کوج میری؟
ارسلان:پیش اقاشون
دیانا:عه؟ اقاشون کین دیقن؟
ارسلان:دارم میرم اقای پیتزااا
دیانا:اها اوکیه برو فق تند بروووو گشنمههههههه
30مین بعد.....
دیانا:وای چرا این سفارش لهنتیو نمیااارن
ارسلان:میارن صبر کن یکممم
دیانا:باشهههه
___________
نیکا:ساعت 11ونیم بود
رفتم پایین یه چیزی بخورم دیدم هیچکس خونه نیس
توف توش شماره ی متینم نداشتم
..
...
....
نیکا:ساعت 1 شده بود
کجا بود ینی
اووف
نگام به گوشیم بود که یهو در باز شد
متین:به به نیکا خانووم
نیکا:قشنگ معلوم بود مسته یه شیشه وِتکا دستش بود چقدم وِتکا گرونه هووف(وِتکا یه نوع مشروبه که 1میلیون قیمتشه🙂😂)
رفتم سمتش
متین معلومه کجا بودی
متین:حالا بد قلقلی نکن بیا بریم بالاااا
نیکا:بیا ببرمت رو تخت بیا
بردمش بالا به سختی همش میخاس بوسم کنه
متین ول کن چرا میخای منو بوس کنی اه
متین:یه بوس به ما نمیرسه ینی
نیکا:نه نمیرسه برو بالا برو
متین:خب توام بیا دیگه داوش نیکا
نیکا:با حرفاش خندم گرفته بود
چرا اینقد برام جذاب بود؟🙂
خنده هاش مس مورفین بود تو رَگ
بردمش گذاشتمش رو تخت
داشتم از تخت بلند میشدم که یهو کشیدمنو تو بغلش
متین چیکار میکنی
متین:میشه نری؟
میشه پیشم باشی؟
نیکا:باشه ولی الان یکی ببینه بد میشه متین
متین:هیچی نمیشه فق بده اون لبو بهم
نیکا:متین ولم کن
یهو روم خیمه زد
دستشو برد سمت...
(میترسم پرو شی برو پایین بچه پرو😂🤨🔞)
________
ارسلان:رو بام نشسته بودیم
دیانا
دیانا:جانم
ارسلان:چقد دوسم داری؟
دیانا:زیاد
ارسلان:خب چقد؟
دیانا:چه حرفیه ارسلان اقا زشته منو شما محرم نیستیم
ارسلان:ولی تو مال منی
دیانا:جان؟
ارسلان:مال منی مال من
دیانا:نگید اینطوری منو وابسته نکنید
ارسلان:میشه مال من صدات کنم؟(:
دیانا:ینی میخای بگی دوزم داری؟🙂
ارسلان:معلومه که اره
دیانا:منم دوست دارم خو
ارسلان:مال من میشی؟(:
دیانا:اوهوم(:
یهو از سرما لرزه ای افتاد به جونم
که یهو کُت ارسیو رو شونم حس کردم..
ارسلان:کشیدمش تو بغلم
چرا این ارامشو داشت؟
یه ارامشی که تو بغل هیچکس نبود ...
کاش من میمردم براش(:
💜"جوجه کوچولوی من"💜
__________
حمایت؟
نظر؟
فالو یادت نره داوش🙂❤️
۶۷.۸k
۲۱ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.