برید عروسی بگیرید پارت جدید گذاشتم🤣🤣🥳
برید عروسی بگیرید پارت جدید گذاشتم🤣🤣🥳
چندپارتی
وقتی دخترش خودکشی کرد اما هنوز....
پارت۸
جیمین ویو:
خب امروز باید میرفتیم اداره تا ببنیم قضیه لونا چیشد.
جیمین:ا.ت حاضری؟
ا.ت:آره بریم.
سوار ماشین شدیم حدود ۱ساعت طول کشید چون ترافیک بود.
بعد از یک ساعت رسیدیم.
پیاده شدیم و رفتیم داخل و نگهبان همراهمون کرد.
رفتین تو اتاق......
پلیس:خب....بشینید
جیمین:خب آقا قضیه چیشد...؟
پلیس:امممم.....لونا زندس
ا.ت و جیمین:چییییی..
جیمین:یعنی واقعا لونا زندس(بغض)
پلیس:بله..
ا.ت:حالا از کجا فهمیدید که لونا زندس؟
پلیس:من از همون اول که اومدین برای باز کردن پرونده یهجورایی حدس زدم که دخترتون زنده باشه....حالا چطور..
اولین چیز شما گفتید که لونا وقتی خودشو از ساختمون پرت کرد پایین وقتی رفتین قطعا باید جنازه باشه ولی نبود.
دومین چیز ارتفاع ساختمون خیلی کم بود و احتمالا اگه خودشو پرت میکرد شاید استخون هاش فقط میشکستن.
سومین چیز گیره سری که دور اون ساختمون بوده مطعلق به لونا بوده رو پیدا کردیم......ایناها.
و ما برای تحقیق رفتیم برای اینکه از ساکنان اون اطراف پرسیدیم که چیز مشکوکی ندیدن.
اونا گفتن که چیزی ندیدن ولی سه تا از ساختمون های خیلی نزدیک گفتن که یک پسرو دیدن که یه دختر روی دوشش بود وقتی ازشون پرسیدیم چه لباسی تن اون دختر بود گفتن یه لباس یاسی رنگ و یه شلوار سفید.
ا.ت:رنگ لباس لونا اون شب همین بود(بغض)
پلیس:و یه چیز....دیگه اگه لونا خودشو پرت کرده پایینمعمولا باید از بدنش خون بیاد اما توی اون محطوطه فقط دو سه قطره خون بود و زمین تمیز بود پس قطعا لونا زندس...
ما هم برای پیدا کردن لونا تلاش کردیم و چیز هایی دیگه ای فهمیدم و بخاطر همین مطمئن شدم که لونا زندس اما اگه وقت بدین ما تا یک ماه آینده دنبال لونا میگردیم و اون رو پیدا میکنیم.
جیمین:خیلی ممنون(بغض)
جیمین ویو:
از اداره اومدیم بیرون.
هنوز تو شک بودم اما بهم امید داد که لونا قطعا زندس.....
راوی:
یعنی لونا واقعا زندس......؟
اگه جیمین هر روز اونو میدید اما نمیدونست که اون لوناعه چی...؟
اما همه یاینا به موقعش معلوم میشه.....به موقعش...
بچه از همینجا ازتون بخاطر حماتهاتون ممنونم و
۶۰تایی شدنمون مبارک🥳
ببخشید این چند روز نبودم درگیر امتحانات و درسا بودم.....
ببخشید🙂💔
چندپارتی
وقتی دخترش خودکشی کرد اما هنوز....
پارت۸
جیمین ویو:
خب امروز باید میرفتیم اداره تا ببنیم قضیه لونا چیشد.
جیمین:ا.ت حاضری؟
ا.ت:آره بریم.
سوار ماشین شدیم حدود ۱ساعت طول کشید چون ترافیک بود.
بعد از یک ساعت رسیدیم.
پیاده شدیم و رفتیم داخل و نگهبان همراهمون کرد.
رفتین تو اتاق......
پلیس:خب....بشینید
جیمین:خب آقا قضیه چیشد...؟
پلیس:امممم.....لونا زندس
ا.ت و جیمین:چییییی..
جیمین:یعنی واقعا لونا زندس(بغض)
پلیس:بله..
ا.ت:حالا از کجا فهمیدید که لونا زندس؟
پلیس:من از همون اول که اومدین برای باز کردن پرونده یهجورایی حدس زدم که دخترتون زنده باشه....حالا چطور..
اولین چیز شما گفتید که لونا وقتی خودشو از ساختمون پرت کرد پایین وقتی رفتین قطعا باید جنازه باشه ولی نبود.
دومین چیز ارتفاع ساختمون خیلی کم بود و احتمالا اگه خودشو پرت میکرد شاید استخون هاش فقط میشکستن.
سومین چیز گیره سری که دور اون ساختمون بوده مطعلق به لونا بوده رو پیدا کردیم......ایناها.
و ما برای تحقیق رفتیم برای اینکه از ساکنان اون اطراف پرسیدیم که چیز مشکوکی ندیدن.
اونا گفتن که چیزی ندیدن ولی سه تا از ساختمون های خیلی نزدیک گفتن که یک پسرو دیدن که یه دختر روی دوشش بود وقتی ازشون پرسیدیم چه لباسی تن اون دختر بود گفتن یه لباس یاسی رنگ و یه شلوار سفید.
ا.ت:رنگ لباس لونا اون شب همین بود(بغض)
پلیس:و یه چیز....دیگه اگه لونا خودشو پرت کرده پایینمعمولا باید از بدنش خون بیاد اما توی اون محطوطه فقط دو سه قطره خون بود و زمین تمیز بود پس قطعا لونا زندس...
ما هم برای پیدا کردن لونا تلاش کردیم و چیز هایی دیگه ای فهمیدم و بخاطر همین مطمئن شدم که لونا زندس اما اگه وقت بدین ما تا یک ماه آینده دنبال لونا میگردیم و اون رو پیدا میکنیم.
جیمین:خیلی ممنون(بغض)
جیمین ویو:
از اداره اومدیم بیرون.
هنوز تو شک بودم اما بهم امید داد که لونا قطعا زندس.....
راوی:
یعنی لونا واقعا زندس......؟
اگه جیمین هر روز اونو میدید اما نمیدونست که اون لوناعه چی...؟
اما همه یاینا به موقعش معلوم میشه.....به موقعش...
بچه از همینجا ازتون بخاطر حماتهاتون ممنونم و
۶۰تایی شدنمون مبارک🥳
ببخشید این چند روز نبودم درگیر امتحانات و درسا بودم.....
ببخشید🙂💔
۷.۵k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.