پارت ۳
فلش بک فردا
&خب پسرم اماده ای
∆بابا من به یه ورم نیست زندگی توعه
ویو جیمیم
در باز شد دیدم شت اونکه یونگی بود
مامان یونگیییییییییی
+سلام دیدی گفتم کیه 😂
∆هاننن تو الان داداش منی
+منم خوش حال نیستم قراره با تو زندگی کنم
∆پوففف بیا بریم اتاقمو نشونت بدم.. یعنی اتاقمون
+اوکی
ویو یونگی
راستش من هیچ وقت اتاق جدا نداشتم و مامانمم تو اتاقم بود همیشه برای همین الان خوش حالم یه کوچولو که به حای ننم اون اسگل هم اتاقیمه
ویو ادمین: اسگل عمته
+خفه الان داداش منه
∆خب ببین اینجا تخته که بغل ت... ت.. تو باید بخوابم اهم
+حالا نکش خودتو من میخوابم زمین
∆نه عیبی نداره مهم نیست
یه دفعه دیدم در باز شد یه دختر اومد تو... یعنی ابجیم دارم؟
ویو جیمین
در واز شد سه بوم اومد.. (چون همیشه میومد) ♡جیمین میگم.. هاااااااا
∆وای شت سه بوم اروم باش نفس بکش نفس بکش خفه میشی
+این کیه
∆این همسایمونه یه جورایی دوست صمیمیمه
+اوه.. خب سلام من یونگیم.. برا... برا.. براد... برادر جیمین
♡هانننن مگه تو برادر داری
∆میبینی که دارم
♡اوکی هوففف اروم باش دختر
+چی؟
♡هیچی فقط سوپرایز شدم
+اوکی من میدونی که طبقه ی پایینم کمک خواستی میباشم
دیدم کم کم یونگی داره با سه بوم لاس میزنه
∆یونگی بیا بریم اینجارو نشونت بدم
+اوکی
∆ببین نباید لباس من با لباسای تو قاطی بشه
+خب ببینم لباساتو
+ههه شوخی میکنی این که لباسای منه
∆چییییی...من با تو ست نمیشم
+من همه ی اینارو بجز اون هودی بنفشه و اون سیوشرت قرمزه دارم
∆نههههههه به فنا رفتم
+بابا ولش چقدر برات مهمه بهتر که الان داداشم شدی میتونیم صمیمیم باشیم
راستش فکر بدی نبود
اونقدر ها هم که میگفتم خشن نیست تازه دارم فکر میکنم اگه سه بوم عاشق اون نباشه یا باشه خب به من چه من و سه بوم فقط صمیمی ایم....
&خب پسرم اماده ای
∆بابا من به یه ورم نیست زندگی توعه
ویو جیمیم
در باز شد دیدم شت اونکه یونگی بود
مامان یونگیییییییییی
+سلام دیدی گفتم کیه 😂
∆هاننن تو الان داداش منی
+منم خوش حال نیستم قراره با تو زندگی کنم
∆پوففف بیا بریم اتاقمو نشونت بدم.. یعنی اتاقمون
+اوکی
ویو یونگی
راستش من هیچ وقت اتاق جدا نداشتم و مامانمم تو اتاقم بود همیشه برای همین الان خوش حالم یه کوچولو که به حای ننم اون اسگل هم اتاقیمه
ویو ادمین: اسگل عمته
+خفه الان داداش منه
∆خب ببین اینجا تخته که بغل ت... ت.. تو باید بخوابم اهم
+حالا نکش خودتو من میخوابم زمین
∆نه عیبی نداره مهم نیست
یه دفعه دیدم در باز شد یه دختر اومد تو... یعنی ابجیم دارم؟
ویو جیمین
در واز شد سه بوم اومد.. (چون همیشه میومد) ♡جیمین میگم.. هاااااااا
∆وای شت سه بوم اروم باش نفس بکش نفس بکش خفه میشی
+این کیه
∆این همسایمونه یه جورایی دوست صمیمیمه
+اوه.. خب سلام من یونگیم.. برا... برا.. براد... برادر جیمین
♡هانننن مگه تو برادر داری
∆میبینی که دارم
♡اوکی هوففف اروم باش دختر
+چی؟
♡هیچی فقط سوپرایز شدم
+اوکی من میدونی که طبقه ی پایینم کمک خواستی میباشم
دیدم کم کم یونگی داره با سه بوم لاس میزنه
∆یونگی بیا بریم اینجارو نشونت بدم
+اوکی
∆ببین نباید لباس من با لباسای تو قاطی بشه
+خب ببینم لباساتو
+ههه شوخی میکنی این که لباسای منه
∆چییییی...من با تو ست نمیشم
+من همه ی اینارو بجز اون هودی بنفشه و اون سیوشرت قرمزه دارم
∆نههههههه به فنا رفتم
+بابا ولش چقدر برات مهمه بهتر که الان داداشم شدی میتونیم صمیمیم باشیم
راستش فکر بدی نبود
اونقدر ها هم که میگفتم خشن نیست تازه دارم فکر میکنم اگه سه بوم عاشق اون نباشه یا باشه خب به من چه من و سه بوم فقط صمیمی ایم....
۷.۹k
۲۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.