نکات آیات صفحه

نکات آیات صفحه 471

ولقد جاءکم یوسف من قبل
بالبینت ....
مومن آل فرعون نبوت یوسف را که زمانش با آنها چندان دور نبود ودر مصر اتفاق افتاده بود مثال زد و گفت : پیش از این یوسف با دلایل روشن برای هدایت شما آمد اما شما در دعوت او شک و تردید ایجاد کردید و هنگامی که یوسف از دنیا رفت گفتید که خداوند دیگر رسولی مبعوث نخواهد کرد ولی حالا رسولی آمده وحجت های محکمی آورده است ، اورا انکار می کنید ؟ خداوند اسرافکار متجاوز را به خودش واگذار می کند .
قوم فرعون قبل از ظهور موسی مکلف بوده اند از شریعت حضرت یوسف پیروی کنند .
مومن آل فرعون گفت : اگر امروز به موسی ایمان نمی آورید راه دوری نرفته اید شما به یوسف هم ایمان نیاوردید .
شک اگر مقدمه تحقیق و حرکت شود ارزش دارد ولی اگر سبب رکود و سوء ظن شود یک آفت است .
عقیده به ختم نبوت بعد از یوسف سبب شد که برخی از
بنی اسراییل بعثت حضرت موسی را نپذیرند .
خاتمیت پیامبر با خداست نه خواست مردم .
سنت خداوند آن است که کسانی را که در مخالفت با حق پافشاری می کنند به حال خود رهایشان
کند .
سقوط انسان مرحله ای است در یک مرحله تشکیک می کند ، "مسرف مرتاب " ولی در مرحله دیگر تکذیب می کند ، " مسرف کذاب " میشود .
فیض خداوند عام است ، این افرادند که به خاطر روحیات و عملکرد بد ، خودرا محروم می کنند .

الذین یجادلون فی آیات الله بغیر سلطان اتاهم کبر مقتا ....
خداوند بر دلهای متکبر جبار مهر میزند .
مسرفین مرتاب کسانی هستند که در آیات الهی بدون اینکه حجتی برای آنها آمده باشد به مجادله بر می خیزند . ستیزه جویی با آیات الهی هم هم موجب گمراهی است و هم باعث گمراهی دیگران است به همین جهت خداوند بر قلب هر متکبر جباری مهر می زند .
تکبر نا بجا انسان را از دریافت الطاف الهی محروم می کند .

وقال فرعون یا هامان ابن لی صرحا ....
اسباب السموات فاطلع الی اله موسی .....
فرعون باطنا قانع شد که کشتن موسی به صلاح او نیست ولی نخواست از مرکب غرور پایین بیاید وبه فکر ساختن برج برای یافتن خدای موسی افتاد ، وبه هامان گفت برایم بنای مرتفعی بساز تا مرا به آسمان ها ببرد تا از خدای موسی کسب خبر کنم .
طاغوت ها همین که در میدان منطق می بازند ، به کارهای جنجالی دست می زنند . هدف از ساختن برج شیطنت بود و می خواست ذهن مردم را از توجه به موسی باز دارد .او با ساخت این بنا در زمینی وسیع و با پنجاه هزار کارگر و بنا توجه مردم را به این سو معطوف داشت و این امر نقل و گفتگوی مجالس شد .
اما توطئه طاغوتها عاقبت ندارد و جز به زیان آنها نمی انجامد .

وقال الذی آمن یا قوم اتبعون اهدکم .....
یا قوم انما هذه الحیاة الدنیا متاع و ....
مومن آل فرعون تقیه را شکست و عقیده خودرا ابراز کرد ودر برابر فرعون موضع گرفت وگفت دنیا ، جز وسیله ای برای کامیابی موقت نیست و آخرت سرای جاوید و باقی است .
من عمل سیئة فلا یجزی الا مثلها و ....
تنها فانی بودن این دنیا و جاوید بودن آخرت نیست آنجه مهم است موضوع حساب وکتاب و جزای اعمال است هرکس عمل بدی انجام دهد فقط به اندازه آن به او کیفر می دهند و هرکه عمل صالح انجام دهد در حالی که مومن باشد وارد بهشت می شود .
مومن آل فرعون در این سخنان به داوری عادلانه قیامت در باره عملکرد انسان توجه داد .
در دعوت مردم ، گاهی باید یک تنه به پا خواست و منتظر دیگران نبود .