وقتی برات پاپوش دوخته بودن و ... p1
وارد شرکت شدی که یهو همه نگاه ها به سمتت برگشت و همه شروع کردن زیر زیرکی صحبت کردن
اومدی کیف و گوشیت و بزاری رو میزت که منشی مدیرت صدات کرد
+ خانم (؟) تشریف بیارید مدیر کارتون دارن
پشتش راه افتادی و به سمت اتاق مورد نظر رفتی
م ( مدیر ) ؛ لطفاً بشین ....
تو با کل کادر شرکت حتی مدیرت خیلی صمیمی بودی اصلا معمولا آدمی بودی که راحت با بقیه ارتباط میگرفت و برات جای تعجب بود که همه آنقدر باهات رسمی حرف میزدن
م : خب .... دو میلیارد ... تکرار میکنم ... دو میلیارد از حساب شرکت برداشته شده
یا بهتره بگم دزدیده شده ... بچه های حسابداری سعی کردن عامل اصلی این موضوع رو پیدا کنن و در آخر همه چی به تو ختم شده ..
ازت میخوام کاملا باهام روراست باشی تا بی دردسر بزارم استعفا بدی پولا رو چجوری خرج کردی و کجاست ؟
شوکه شده بودی ... مگه میشد ... الان داشتن بهت تهمت دزدی میزدن ؟!
+ ببخشید ولی من هیچگونه دسترسی به حساب های شرکت نداشتم پس فک نمی...
م : نشد دیگه ... بهت گفتم تا با هم بتونیم حلش کنیم اما انگار زبون خوش حالیت نمیشه
پاشد و از آستین لباست کشید از اتاقش انداخت بیرون
حالا دیگه همه همکارات داشتن نگاهتون میکردن ..
مدیرت شروع کرد به فریاد زدن : خانوما آقایون .... دو میلیاردی که از شرکت دزدی شده توسط این خانوم بوده ... بله ... خوب نگاه کنید ..
همه شروع کردن به پچ پچ کردن با هم
اعصابت خورد شده بود خیلی سعی کرده بودید آروم باشی اما نمیشد
دل و زدی به دریا و شروع کردی حرف زدن : مدرک داری ؟؟؟ الکی تهمت میزنی که چیی ؟؟ بهت میگم من هیچ دسترسی به بخش حساب ها نداشتم حرف خوش حالیم نمیشه ؟! آره حالیم نمیشه اما تو چی ؟ حرف آدم حالیت میشه ؟؟؟
رفتی سمت میزت و تو برگه دم دستی شروع کردی به نوشتن
چند ثانیه طول نکشید که دوباره رفتی سمتش و برگه استعفا نامت و کوبوندی تو صورتش : یاد بگیر چجوری با یه خانم حرف بزنی ...
و با خارج شدن از شرکت اجازه دادی اشکات جاری بشه و زنگ زدی به هیون ..
اومدی کیف و گوشیت و بزاری رو میزت که منشی مدیرت صدات کرد
+ خانم (؟) تشریف بیارید مدیر کارتون دارن
پشتش راه افتادی و به سمت اتاق مورد نظر رفتی
م ( مدیر ) ؛ لطفاً بشین ....
تو با کل کادر شرکت حتی مدیرت خیلی صمیمی بودی اصلا معمولا آدمی بودی که راحت با بقیه ارتباط میگرفت و برات جای تعجب بود که همه آنقدر باهات رسمی حرف میزدن
م : خب .... دو میلیارد ... تکرار میکنم ... دو میلیارد از حساب شرکت برداشته شده
یا بهتره بگم دزدیده شده ... بچه های حسابداری سعی کردن عامل اصلی این موضوع رو پیدا کنن و در آخر همه چی به تو ختم شده ..
ازت میخوام کاملا باهام روراست باشی تا بی دردسر بزارم استعفا بدی پولا رو چجوری خرج کردی و کجاست ؟
شوکه شده بودی ... مگه میشد ... الان داشتن بهت تهمت دزدی میزدن ؟!
+ ببخشید ولی من هیچگونه دسترسی به حساب های شرکت نداشتم پس فک نمی...
م : نشد دیگه ... بهت گفتم تا با هم بتونیم حلش کنیم اما انگار زبون خوش حالیت نمیشه
پاشد و از آستین لباست کشید از اتاقش انداخت بیرون
حالا دیگه همه همکارات داشتن نگاهتون میکردن ..
مدیرت شروع کرد به فریاد زدن : خانوما آقایون .... دو میلیاردی که از شرکت دزدی شده توسط این خانوم بوده ... بله ... خوب نگاه کنید ..
همه شروع کردن به پچ پچ کردن با هم
اعصابت خورد شده بود خیلی سعی کرده بودید آروم باشی اما نمیشد
دل و زدی به دریا و شروع کردی حرف زدن : مدرک داری ؟؟؟ الکی تهمت میزنی که چیی ؟؟ بهت میگم من هیچ دسترسی به بخش حساب ها نداشتم حرف خوش حالیم نمیشه ؟! آره حالیم نمیشه اما تو چی ؟ حرف آدم حالیت میشه ؟؟؟
رفتی سمت میزت و تو برگه دم دستی شروع کردی به نوشتن
چند ثانیه طول نکشید که دوباره رفتی سمتش و برگه استعفا نامت و کوبوندی تو صورتش : یاد بگیر چجوری با یه خانم حرف بزنی ...
و با خارج شدن از شرکت اجازه دادی اشکات جاری بشه و زنگ زدی به هیون ..
۵.۵k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.