𝐀𝐟𝐭𝐞𝐫 𝐡𝐚𝐭𝐞
𝐀𝐟𝐭𝐞𝐫 𝐡𝐚𝐭𝐞
𝐏𝐚𝐫𝐭2
از پنجره پایینو نگاه کردم دیدم همونجور که داره با تلفن حرف میزنه یه چیز از لای آجر ها برداشت اما یه سیگار گذاشت دهنش ما تازه سه روز بود ازدواج کرده بودیم چ تو این مدت یهو نمیتونست شروع کرده باشه به سیگار کشیدن رفتم. کنار و گفتم به من چه
یونگ اومد بالا
یونگ:من دارم میرم بیرون کار دارم
ا,ت:آها باشه منم بیرون یه کاری دارم که باید انجام بدم فعلا خداحافظ
یونگ رفت منم یه لباس قشنگ پوشیدم و رفتم بار وقتی رسیدم رفتم نشستم یه سیگار و یه بطری مشروب سفارش دادم چند روز بود بیرون نیومده بودم پس سیگار نکشیده بودم حالم خیلی بد بود داشتم سیگار میکشیدم که یه نفر اومد نشست سر میزم یه پسر بود خاکستر سیگار رو ریختم و گفتم میز نبود اینجا نشستی ؟
نویسنده: ببینید چقد میونگ پاکه🗿
نگاش که کردم یونگ بود جا خوردم یه لحظه
میونگ:منو تعقیب میکنی ؟
یونگ:تو اینجا چکار میکنی؟
میونگ:مگه روزی که اومدی خاستگاریم مگه قرار نشد کاری به کارهم نداشته باشیم
یونگ:بلند شو بریم همین الان
میونگ:نمیام به تو ربطی نداره
یونگ:یا پا میشی یا به زور میبرمت تو زنمی و باید به حرفم گوش کنی
میونگ:گفتم نمیاممم
دستمو کشید و برد تو ماشین و رفتیم خونه
(اتفاقی نیفتاد منحرففففف)
زیر لب گفتم: ازت متنفرم بعدشم رفتم تو اتاقمون و خوابیدم....
اسلاید دوم لباسش واسه بار🗿
𝐏𝐚𝐫𝐭2
از پنجره پایینو نگاه کردم دیدم همونجور که داره با تلفن حرف میزنه یه چیز از لای آجر ها برداشت اما یه سیگار گذاشت دهنش ما تازه سه روز بود ازدواج کرده بودیم چ تو این مدت یهو نمیتونست شروع کرده باشه به سیگار کشیدن رفتم. کنار و گفتم به من چه
یونگ اومد بالا
یونگ:من دارم میرم بیرون کار دارم
ا,ت:آها باشه منم بیرون یه کاری دارم که باید انجام بدم فعلا خداحافظ
یونگ رفت منم یه لباس قشنگ پوشیدم و رفتم بار وقتی رسیدم رفتم نشستم یه سیگار و یه بطری مشروب سفارش دادم چند روز بود بیرون نیومده بودم پس سیگار نکشیده بودم حالم خیلی بد بود داشتم سیگار میکشیدم که یه نفر اومد نشست سر میزم یه پسر بود خاکستر سیگار رو ریختم و گفتم میز نبود اینجا نشستی ؟
نویسنده: ببینید چقد میونگ پاکه🗿
نگاش که کردم یونگ بود جا خوردم یه لحظه
میونگ:منو تعقیب میکنی ؟
یونگ:تو اینجا چکار میکنی؟
میونگ:مگه روزی که اومدی خاستگاریم مگه قرار نشد کاری به کارهم نداشته باشیم
یونگ:بلند شو بریم همین الان
میونگ:نمیام به تو ربطی نداره
یونگ:یا پا میشی یا به زور میبرمت تو زنمی و باید به حرفم گوش کنی
میونگ:گفتم نمیاممم
دستمو کشید و برد تو ماشین و رفتیم خونه
(اتفاقی نیفتاد منحرففففف)
زیر لب گفتم: ازت متنفرم بعدشم رفتم تو اتاقمون و خوابیدم....
اسلاید دوم لباسش واسه بار🗿
۳.۷k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.