سناریو!
سناریو!
وقتی چهارشنبه سوری میاین ایران🐸😂
------
نامجون:
ایشون درحال جیغ کشیدن میدوعه چون موقع پریدن از رو آتیش خشتکش سوخته و الان فقط دنبال یه جا میگرده تا آروم باشه ولی پلیسا گرفتنش چون فک کردن ازین آدم مریضاست:))😂
-----
جین:
بعد از گشت زدن تو خیابونا و هیچی نفهمیدن از رسم و رسوم، دخترای محله رو با قیافه جذابش و بوس پروازی هاش خر کرده و داره اتک میزنه که پلیسا به جرم اینهمه اتک زدن بردنش بازداشتگاه و تو راه انقد برا پلیسا عشوه اومده که ولش کردن: )💔😂
------
یونگی:
تو خونه نشسته و دور خودش پتو پیچیده و ا پنجره به بیرون خیره شده و لبخند ملیحی رو لبشه چون آمار مکانایی که قرار بود آتیش روشن کنن رو از قبل در آورده بود و اونجاهارو بنزین ریخته بود...دیگه مشخصه دیگه منتظره آتیش سوزی بشه!:)😂🤲🏻
------
هوسوک:
بچم فک میکنه جنگ شده و تو خیابونا میدوعه و فریاد میزنه"پناه بگیرین!جنگ شدههه!" که یه کثافتی زیر پاش ترقه میندازه و هوسوک از ترس سه متر میپره هوا🥺😂
-----
جیمین:
به ایشون خیلی داره خوش میگذره:)😂 ملت دارن دست میزنن و میخونن جیمینم اون وسط داره هلیکوپتری میزنه براشون و با حرکات بسیار زیبا از رو آتیش میپره،میخواست شیک بزنه که نامجون موقع برگشت از بازداشتگاه میگیره جمعش میکنه😭😂💔
----
تهیونگ:
با جونگکوک دست به یکی کردن دارن با تفنگ ترقه ای آتیش میسوزونن که یهو یکی ازین آتیشا که یونگی بنزین ریخته بود روشون با شدت روشن میشه و تهیونگ از ترس یهویی غش میکنه😂💔
----
جونگکوک:
با دیدن آتیشی که یهو روشن شد جیغ میکشه و تهیونگی ک غش کرده و میگیره با خودش میکشه میبره و اینگونه شد که پسران بنگتن ب معنای واقعی کلمه شهرو به آتیش کشیدن💔😂
-----
سلااااااام ایرانییییی😂😭
من این حسو دارم یا جدی دارم میرینم تو سناریو ها؟<<<<<<<<
#سناریو
وقتی چهارشنبه سوری میاین ایران🐸😂
------
نامجون:
ایشون درحال جیغ کشیدن میدوعه چون موقع پریدن از رو آتیش خشتکش سوخته و الان فقط دنبال یه جا میگرده تا آروم باشه ولی پلیسا گرفتنش چون فک کردن ازین آدم مریضاست:))😂
-----
جین:
بعد از گشت زدن تو خیابونا و هیچی نفهمیدن از رسم و رسوم، دخترای محله رو با قیافه جذابش و بوس پروازی هاش خر کرده و داره اتک میزنه که پلیسا به جرم اینهمه اتک زدن بردنش بازداشتگاه و تو راه انقد برا پلیسا عشوه اومده که ولش کردن: )💔😂
------
یونگی:
تو خونه نشسته و دور خودش پتو پیچیده و ا پنجره به بیرون خیره شده و لبخند ملیحی رو لبشه چون آمار مکانایی که قرار بود آتیش روشن کنن رو از قبل در آورده بود و اونجاهارو بنزین ریخته بود...دیگه مشخصه دیگه منتظره آتیش سوزی بشه!:)😂🤲🏻
------
هوسوک:
بچم فک میکنه جنگ شده و تو خیابونا میدوعه و فریاد میزنه"پناه بگیرین!جنگ شدههه!" که یه کثافتی زیر پاش ترقه میندازه و هوسوک از ترس سه متر میپره هوا🥺😂
-----
جیمین:
به ایشون خیلی داره خوش میگذره:)😂 ملت دارن دست میزنن و میخونن جیمینم اون وسط داره هلیکوپتری میزنه براشون و با حرکات بسیار زیبا از رو آتیش میپره،میخواست شیک بزنه که نامجون موقع برگشت از بازداشتگاه میگیره جمعش میکنه😭😂💔
----
تهیونگ:
با جونگکوک دست به یکی کردن دارن با تفنگ ترقه ای آتیش میسوزونن که یهو یکی ازین آتیشا که یونگی بنزین ریخته بود روشون با شدت روشن میشه و تهیونگ از ترس یهویی غش میکنه😂💔
----
جونگکوک:
با دیدن آتیشی که یهو روشن شد جیغ میکشه و تهیونگی ک غش کرده و میگیره با خودش میکشه میبره و اینگونه شد که پسران بنگتن ب معنای واقعی کلمه شهرو به آتیش کشیدن💔😂
-----
سلااااااام ایرانییییی😂😭
من این حسو دارم یا جدی دارم میرینم تو سناریو ها؟<<<<<<<<
#سناریو
۴.۵k
۳۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.