My designer, season two part⁸
ات ویو
امروز با سئوجون حرف میزنم چه مسخره بازی راه انداخته برو شرکت هیچ کار نکره برگرد اوووف
ات: سئوجون کجایییییی سئوجون
نیس چرا
خدمتکار:اقا خونه نیستن
ات:کجاس ولش زنگ میزنم
ات:کجایی
سئوجون:چیشد واست مهم شدم
ات:هنوزم بی ارزشی فقط کارت دارم
سئوجون:جنس اوردن دارم نظارت میکنم
ات:اوکی کی میای
جون:دیر میام
ات:الان ساعت ۶ عصره تا ۸ میای
و قطع کرد
خوب......
یون آه
تهیونگ میگه دیگه ات براش مهم نیس ولی واسه اون یه هفته شده دوستاشو ندیده و همش خونس منم باید به کارام برسم نشد ببرمش بیرون و ات ام یه چیزیش درس نیست نمیدونم چیه ولی انگار عاشق سئوجون نیس اوووووف
تهیونگ:کجایی یون آه
آه:چی همینجام
ته:لابد حوصلت سر رفته
آه:تهیونگ
ته:باز چی شده
آه:چرا فکر میکنی چیزی شدع
ته:آخه اگه نبود بهممیگفتی خرسی خب؟
آه:خب خب ات
ته:چرا اسمشو میاری
آه:خب اون
ته:بیا درموردش حرف نزنین
آه:ولی تهیونگ
ته:همین که گفتم
آهه:باشه
ات
ساعت ۱۰ بود و این نیومده دارم برات زنگ درو زدن و خدمتکار درو باز کرد
ات:سئوجون
جون:خستم فردا حرف میزنیم
ات:نمیخوام الان
جون:ساکت شو میدونی چی ضرری کردم
ات:برام مهم نیس من دیگه بیگ هیت نمیرم
جون:پلیسا همه جنسامو بردن الان جدی حوصله ندارم نزذیک نشو وگرنه کتک میخوری
اینو گفت و رفت بالا خو حقته😈😈
صبح ته ویو
با صدای زنگ گوشی بیدار شدم
ته:پسر مرض داری این موقع بهم زنگ میزنی
کوک:ساعت ۱۱ صبحه ها
ته:جدی حواسم نبود
کوک:باشه ولش یه چیزی شده
ته:چی
کوک:......
سریع حاضر شدم و رفتم کمپانی نمیخواممممممممممم
ات:سئوجون این دیگه چرته نه
سئوجون:اعلامش کن رئیس
ات
سئوجون یه مسخره بازی جدید رو شروع کرده دلیلش چیه رو نمیدونم فقط چاره ای ندارم
ته
رسیدم شرکت همه جمع شدن
ته:بچه ها نمیشه لغوش کرد
جیمین:الان ات میخواد بگه
ات:سلام به همه من کیم چیزه لی ات هستم الان دیگه همه میدونن ولی باید بگم که.....
حمایت پلیززززز 😍
امروز با سئوجون حرف میزنم چه مسخره بازی راه انداخته برو شرکت هیچ کار نکره برگرد اوووف
ات: سئوجون کجایییییی سئوجون
نیس چرا
خدمتکار:اقا خونه نیستن
ات:کجاس ولش زنگ میزنم
ات:کجایی
سئوجون:چیشد واست مهم شدم
ات:هنوزم بی ارزشی فقط کارت دارم
سئوجون:جنس اوردن دارم نظارت میکنم
ات:اوکی کی میای
جون:دیر میام
ات:الان ساعت ۶ عصره تا ۸ میای
و قطع کرد
خوب......
یون آه
تهیونگ میگه دیگه ات براش مهم نیس ولی واسه اون یه هفته شده دوستاشو ندیده و همش خونس منم باید به کارام برسم نشد ببرمش بیرون و ات ام یه چیزیش درس نیست نمیدونم چیه ولی انگار عاشق سئوجون نیس اوووووف
تهیونگ:کجایی یون آه
آه:چی همینجام
ته:لابد حوصلت سر رفته
آه:تهیونگ
ته:باز چی شده
آه:چرا فکر میکنی چیزی شدع
ته:آخه اگه نبود بهممیگفتی خرسی خب؟
آه:خب خب ات
ته:چرا اسمشو میاری
آه:خب اون
ته:بیا درموردش حرف نزنین
آه:ولی تهیونگ
ته:همین که گفتم
آهه:باشه
ات
ساعت ۱۰ بود و این نیومده دارم برات زنگ درو زدن و خدمتکار درو باز کرد
ات:سئوجون
جون:خستم فردا حرف میزنیم
ات:نمیخوام الان
جون:ساکت شو میدونی چی ضرری کردم
ات:برام مهم نیس من دیگه بیگ هیت نمیرم
جون:پلیسا همه جنسامو بردن الان جدی حوصله ندارم نزذیک نشو وگرنه کتک میخوری
اینو گفت و رفت بالا خو حقته😈😈
صبح ته ویو
با صدای زنگ گوشی بیدار شدم
ته:پسر مرض داری این موقع بهم زنگ میزنی
کوک:ساعت ۱۱ صبحه ها
ته:جدی حواسم نبود
کوک:باشه ولش یه چیزی شده
ته:چی
کوک:......
سریع حاضر شدم و رفتم کمپانی نمیخواممممممممممم
ات:سئوجون این دیگه چرته نه
سئوجون:اعلامش کن رئیس
ات
سئوجون یه مسخره بازی جدید رو شروع کرده دلیلش چیه رو نمیدونم فقط چاره ای ندارم
ته
رسیدم شرکت همه جمع شدن
ته:بچه ها نمیشه لغوش کرد
جیمین:الان ات میخواد بگه
ات:سلام به همه من کیم چیزه لی ات هستم الان دیگه همه میدونن ولی باید بگم که.....
حمایت پلیززززز 😍
۱۰.۴k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.