فلش بک به دیشب
فلش بک به دیشب
ویو کوک
به ا/ت زنگ زدم و گفتم که بریم بیرون
یه جارو رزرو کردم و رفتم اونجا رو تزیین کردم بعد اومدم خونه تا...
...............................................................
صبح :
ویو ا/ت
امروز داشتم میرفتم کمپانی که دیدم پی دی نیم زنگ زده
پیدینیم:*
ا/ت: سلام
*:سلام کجایی بیا دیگع دوساعت اینحام تا تو بیای
ا/ت: ولی منکه کاری نداشتم
*: گفتم که الا باید اینجا باشی
...............................................................
ا/ت
نمیدونم اینا چه شون شده
رسیدم به در گمپانی که دیدم کوک اونجاست
...............................................................
ویو کوک
صبح
اومدن برم کمپانی توی راه بودم که پی دی نیم زنگ زد
(همون اتفاق هایی که برای ا/ت افناده بود)
که دیدن ا/ت داره میاد
...............................................................
ا/ت: سلام
کوک : سلام
ا/ت: اینجا چیکار میکنی
کوک : پی دی نیم زنگ زد و حرفید
ا/ت: منم همینتور
هردو رفتن تو که همون پی دی نیم اومد علامتش*
*: میبینم که باهم رسیدین
کوک و ا/ت: سلام اره
*: خوب باید باهم دیگه آلبوم بدین بیرون
کوک و ا/ت : چییییی
* : همین که گفتم
خلاصه ا/ت و کوک داشتم توی کمپانی یه اهنگ مینوشتن که دیدن ساعت ۶ هست هردو رفتن خونه چون قرار داشتن
...............................................................
ویو ا/ت
رفتم خونه و یه چیزی خورم چون خیلی گشنم بود که رفتم حاضر شدم
میکاپم تموم شد که دیدم کوک پیام داد
کوک: بیا پایین
...............................................................
ویو کوک
رفتم خونه یکم چیز میز خوردم و رفتم حاضر شدم رسیدم خونه ی ا/ت که بهش پیام دادم که بیاد پایین
ویو کوک
به ا/ت زنگ زدم و گفتم که بریم بیرون
یه جارو رزرو کردم و رفتم اونجا رو تزیین کردم بعد اومدم خونه تا...
...............................................................
صبح :
ویو ا/ت
امروز داشتم میرفتم کمپانی که دیدم پی دی نیم زنگ زده
پیدینیم:*
ا/ت: سلام
*:سلام کجایی بیا دیگع دوساعت اینحام تا تو بیای
ا/ت: ولی منکه کاری نداشتم
*: گفتم که الا باید اینجا باشی
...............................................................
ا/ت
نمیدونم اینا چه شون شده
رسیدم به در گمپانی که دیدم کوک اونجاست
...............................................................
ویو کوک
صبح
اومدن برم کمپانی توی راه بودم که پی دی نیم زنگ زد
(همون اتفاق هایی که برای ا/ت افناده بود)
که دیدن ا/ت داره میاد
...............................................................
ا/ت: سلام
کوک : سلام
ا/ت: اینجا چیکار میکنی
کوک : پی دی نیم زنگ زد و حرفید
ا/ت: منم همینتور
هردو رفتن تو که همون پی دی نیم اومد علامتش*
*: میبینم که باهم رسیدین
کوک و ا/ت: سلام اره
*: خوب باید باهم دیگه آلبوم بدین بیرون
کوک و ا/ت : چییییی
* : همین که گفتم
خلاصه ا/ت و کوک داشتم توی کمپانی یه اهنگ مینوشتن که دیدن ساعت ۶ هست هردو رفتن خونه چون قرار داشتن
...............................................................
ویو ا/ت
رفتم خونه و یه چیزی خورم چون خیلی گشنم بود که رفتم حاضر شدم
میکاپم تموم شد که دیدم کوک پیام داد
کوک: بیا پایین
...............................................................
ویو کوک
رفتم خونه یکم چیز میز خوردم و رفتم حاضر شدم رسیدم خونه ی ا/ت که بهش پیام دادم که بیاد پایین
۳۰.۵k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.