بی تو نمی تونم P3
ویو کوکی
صبح پاشدم رفتم یه آبی بخ دست و صورتم زدم و با مرور اتفاقات دیروز هنوز تو شک بودم راستش خوب شد شماره لیا رو گرفتم.
چون یه حسایی وقتی دیدمش تو دلم بود راستش اولین بار نبود لیا رو میدیدم چون اون خیلی میومد فن ساین.
ویو لیا
بعد دیروز زندگی من مثل همیشه می گذشت
تا اینکه یه شماره ناشناس بهم زنگ زد فکر کردم آلیا هست ولی با صدایی که از پشت میکروفون میومد شکه شدم اون کوکی بود.
بهم گفت ساعت ۷ شب یه آدرسی میفرسته
برم اونجا.
ویو کوک
به شماره ای که لیا بهم داد زنگ زدم و براش یه آدرس میفرستم که ساعت ۷ سب بیاد اونجا خودمم رفتم آماده شم چون ساعت ۵ عصر بود.
ویو لیا
وقتی آماده شدم سوار ماشین مورد علاقم شدم بنز s500
راستش این ماشین رو خیلی دوست دارم چون بابا و مامانم برا هدیه تولدم گرفتن.
وقتی رسیدم به آدرس دیدم ماشینی که به کوک دادم دم یه رستوران پارک شده
وقتی رفتم تو رستوران دیدم کوک پشت میز نشسته تا منو دید اومد سمتم و منو بدر پشت صندلی نشوند و خودشم رفت نشست.
گارسون: چی میل میفرمایید
کوک گفت پاستا
منم گفتم استیک
وقتی گارسون رفت کوک به من گفت
لیا تو دوست پسر نداری؟
گفتم نه
ویو کوک
آروم گفتم خوبه
بهش گفتم باهات کار داشتم آخر دیدارمون میگم.
فلش بک بی آخر دیدار
به لیا گفتم
لیا من چیزه اممم
چجور بگم امم
من دوست دارم.
ویو لیا وقتی گفت دوست دارم تعجب کردم😳😳
بهش گفتم باید فکر کنم
ووووو
تمام
امیدوارم از این داستان نهایت لذت رو برده باشید لطفا حمایت فراموش نشه
به امید دیدار
بای بای
😃😃😃😃😃😃😃
صبح پاشدم رفتم یه آبی بخ دست و صورتم زدم و با مرور اتفاقات دیروز هنوز تو شک بودم راستش خوب شد شماره لیا رو گرفتم.
چون یه حسایی وقتی دیدمش تو دلم بود راستش اولین بار نبود لیا رو میدیدم چون اون خیلی میومد فن ساین.
ویو لیا
بعد دیروز زندگی من مثل همیشه می گذشت
تا اینکه یه شماره ناشناس بهم زنگ زد فکر کردم آلیا هست ولی با صدایی که از پشت میکروفون میومد شکه شدم اون کوکی بود.
بهم گفت ساعت ۷ شب یه آدرسی میفرسته
برم اونجا.
ویو کوک
به شماره ای که لیا بهم داد زنگ زدم و براش یه آدرس میفرستم که ساعت ۷ سب بیاد اونجا خودمم رفتم آماده شم چون ساعت ۵ عصر بود.
ویو لیا
وقتی آماده شدم سوار ماشین مورد علاقم شدم بنز s500
راستش این ماشین رو خیلی دوست دارم چون بابا و مامانم برا هدیه تولدم گرفتن.
وقتی رسیدم به آدرس دیدم ماشینی که به کوک دادم دم یه رستوران پارک شده
وقتی رفتم تو رستوران دیدم کوک پشت میز نشسته تا منو دید اومد سمتم و منو بدر پشت صندلی نشوند و خودشم رفت نشست.
گارسون: چی میل میفرمایید
کوک گفت پاستا
منم گفتم استیک
وقتی گارسون رفت کوک به من گفت
لیا تو دوست پسر نداری؟
گفتم نه
ویو کوک
آروم گفتم خوبه
بهش گفتم باهات کار داشتم آخر دیدارمون میگم.
فلش بک بی آخر دیدار
به لیا گفتم
لیا من چیزه اممم
چجور بگم امم
من دوست دارم.
ویو لیا وقتی گفت دوست دارم تعجب کردم😳😳
بهش گفتم باید فکر کنم
ووووو
تمام
امیدوارم از این داستان نهایت لذت رو برده باشید لطفا حمایت فراموش نشه
به امید دیدار
بای بای
😃😃😃😃😃😃😃
۱۱.۸k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.