(افروتیته من)

پارت: ۷
**ویو جونگکوک **
همه جا دنبال گردنبند گشتم، توی ساحل کنار صخره ها ته دریا اما هیچ جایی نبود، نا امید برگشتم خونه...
**ویو یونجو**
گردنبند رو گرفتم و نگاش میکردم
رئیس جونگ هم به گردنبند خیره بود
-خیلی قشنگه، میتونم به زنم کادوش بدم
-نه، این برای یکی دیگه است، نمیتونی همینجوری ببریش، در ظمن این یک سر نخ میتونه باشه، احتمالا پری دریایی از اینجا عبور کرده و این از گردنش افتاده... باید بیشتر بریم توی عمق
-باشه
رئیس جونگ زیر دریایی رو به سمت پایین حرکت داد...
**ویو جونگکوک**
دوباره برگشتم همونجا، هراسان دنبال گردنبند بودم و اصلا به اطرافم توجه نداشتم که ناگهان محکم خوردم به یک وسیله و دیگه چیزی نفهمیدم
**ویو یونجو**
به یک چیزی برخورد کردیم و پرت شدم جلو
-هی، به چه ماهی بدبختی زدی؟
-نمیدونم ، لباس میپوشم میرم پایین
رئیس جونگ لباس پوشید و از زیر دریایی پیاده شد. کمی صبر کردم. تا اینکه در کوبیده شد. در رو باز کرپم و رئیس جونگ اومد داخل اما پری دریایی رو گرفته بود و با خودش کشوند داخل
-این، این...
-آره، یکم عجیبه
بردیمش و پایین تنه اش رو گذاشتیم داخل آب و دستاش رو به میله های بالای سرش بستیم...