رفته بودین خونه ی مادروپدرش.
رفته بودین خونه ی مادروپدرش.
از صبح حس میکردی حالت خوب نیس و سر درد داری ولی چیزی بهش نگفتی
"عروس خوشگلم چرا چیزی نمیخوری!؟"
فقط گفتی میخورم!
ته دم گوشت گفت:
عشقم خوبی؟ رنگت پریده!
"متقابلا اروم گفتی:
مسکن داری؟سرم داره میترکه!
"ناراحت نه ای گفت:
میخوای بریم درمانگاه
"گفتی:
نه ولش کن
"اما اون همچنان نگران بهت زل زده بود یهو دستشو روی پیشونیت گذاشت و وحشت زده گفت:
هیییییین تو که داری میسوزی! پاشو سریع بریم بیمارستان
"خواستی بلند شی اما نفهمیدی چرا محکم تو بغلش افتادی و چشماتو که باز کردی با چشمای خیس از اشکش مواجه شدی:
ته؟ چرا گریه.....
لباشو اروم رو لبات گذاشت:
خدارو شکر که پیشم موندی!🙂
.
.
.
.
نظراتتون رو بنویسید 🌙🌻
از صبح حس میکردی حالت خوب نیس و سر درد داری ولی چیزی بهش نگفتی
"عروس خوشگلم چرا چیزی نمیخوری!؟"
فقط گفتی میخورم!
ته دم گوشت گفت:
عشقم خوبی؟ رنگت پریده!
"متقابلا اروم گفتی:
مسکن داری؟سرم داره میترکه!
"ناراحت نه ای گفت:
میخوای بریم درمانگاه
"گفتی:
نه ولش کن
"اما اون همچنان نگران بهت زل زده بود یهو دستشو روی پیشونیت گذاشت و وحشت زده گفت:
هیییییین تو که داری میسوزی! پاشو سریع بریم بیمارستان
"خواستی بلند شی اما نفهمیدی چرا محکم تو بغلش افتادی و چشماتو که باز کردی با چشمای خیس از اشکش مواجه شدی:
ته؟ چرا گریه.....
لباشو اروم رو لبات گذاشت:
خدارو شکر که پیشم موندی!🙂
.
.
.
.
نظراتتون رو بنویسید 🌙🌻
۲.۹k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.