سناریو طنز BTS : خانواده
( مهم: سلام اومدم سناریو طنز از بنگتن بنویستم و بگم نه قصد توهین دارم و نه قصد مسخره کردن)
پدر خانواده اکبر خان { نامجون}
54 سالشونه:/ استاد ریاضی هستن ایشون سارا ( اشناتون میکنم) اینا وقتی امتحان دارن نمیزارن نفس بکشه ولی خودشم زیر زیرکی از درس دادن خوشش میاد:||| بعد از سعید ( با ایشونم اشنا میشین) بیشترین دمپایی به طرف ایشون پرت میشه حالا به هر دلیلی:// اوه درسته من گفتم پرت میشه ولی احتمال برخوردش ۰٪ هستش بعله:///// یه بار ام سمیه خانم از خونه بیرونش کرد اینم شبو رفت خونه شمسی خانم و عباس اقا://( یاد اهنگ من بودمو مامانم اینا افتادم) همونجا اصغر پسر شمسی خانمو پسندید گفت فردا شبش بیاد خاستگاری سارا:||| البته سارا جون با یه نه بلند نیومده ردش کرد:||| جالبه بدونید ایشون اول اِسمت خانمو ( مثلا خواهر سمیه خانمه) میخواستن بگیرن ولی سمیه خانمو که دیدن همچی رفتن تو نخشون که تجدید نظر کردن سمیه خانمو گرفتن:||||||
مادر خانواده سمیه خانم { جین}
( از همین اول بگم من منظورم این نیس جین مثل دختراست و اینا نه جین کلا مثل مامانه بنگتنه خودتونم قبول دارین نگین نه که باور نمیکنم)
۴۸ سالشونه:||| حدود ۲۶ ساله با اکبر خان ازدواج کردن:||| استاد پرتاب دمپایی:||| یه بارتو المپیک شرکت کرد بعد اون المپیک پرتاب دمپایی تأسیس شد:||| یه دسپختی داره که نگم چلو کباب؛ فسنجون؛ قرمه سبزی ( جین تو دلش موند قرمه سبزی بخوره) قیمه؛ قیمه بوشهری؛ اش رشته و خلاصه همه چی:||| وقتایی ام که بیکاره چایی و تخمه و قلیون برمیداره یه زیرانداز میندازه جلو در حیاط میشینه با کبری خانم و زنای همسایه هرکی رد شد غیبتشو میکنن:|||
عمه خانواده کبری خانم {جیهوپ}
( بازم بگم منظورم این نیس الان جیهوپ شبیه دختراس ذهنیت من کلا بعد از اون دوبله اند اک [ رویای یک ارمی] از جیهوپ سمی شده اگه ندید برید ببنید منظورمو میفهمین)
۴۹ سالشونه://///بر خلاف بقیه با زن داداشش رابطه خوبی داره حداقل گیس و گیس کشی راه نمیندازن:||| یه پسر داره اسمش محمده بش میگن ممد سکوتی بلند تر از فریاد از بس ساکته:||| رابطه اش با اکبر خان جوریه که به هم نگا میکنن میخوان داد بزنن بگن ایششش://// از شوهرش جدا شده خونه داداشش پلاسه:// پسرشو خیلی دوس داره ولی با سمیه خانم نقشه دارن با سارا مزدوجش کنن://////
پسره عمه خانواده محمد ملقب ممد سکوتی بلند تر از فریاد {شوگا}
۲۱ سالشونه:// رکورد زن در خواب! یه بار ۲ روز خوابید فک کردن مرده ( زبونم لال دور از جونش) خاترخواه سارا عه ولی سارا بش پا نمیده:/// با سعید و مهدی نقشه دارن شبا که همه خوابن برن بترسوننشون ولی هر بار سارا با کتک باعث شکست در نقششون میشه:|||| البته من فقط همینقد میدونم ادمیه که نمیشه زیاد شناختش:////
دختر خانواده سارا { جیمین}
( برای بار سوم میگم منظورم این نیس جیمین شبیه دختراس بنظر من هر خانواده ای باید یدونه دختر داشته باشه و چون بنظرم جیمین از همشون کیوت تر و ناز تر بود شخصیتشو گذاشتم دختر خانواده پس نیاین تو کامنتا تیکه تیکم کنین)
۲۴ سالشونه:// ممدو فقط چون ازش کوچیکتره رد میکنه وگرنه خودشم روش کراشه:|||| دست بزن داره که نگم:/// چون سعید و مهدی جاخالی میدم کل دمپایی میخوره به کله ایشون:/// چاپلوس مامانشه:||| چون تو کنکور رطبه خوب که چه عرض کنم عالی تر از عالی اورده سمیه خانم همش پزشو میده:|||||بعد از داستان خاستگاری اصغر تاپسر میبینه گارد میگیره:/// مگر اینکه این بتونه سعید و مهدی رو یه جا اروم نگه داره وگرنه همش دارن کرم میریزن:||||| از طایفه خودمونم هست ذهن کثیفی داره://
پسر خانواده سعید { تهیونگ}
۲۲ سالشونه:/// میگن وقتی عطسه میکنه کل چارچوب خونه میلرزه:|||||| یه بار انقد عطسه اش بلند بود همسایه ها فک کردن زلزله اومده همشون ریختن تو کوچه:|||| تو مخ زنی لنگه نداره:/// همیشه ام میگه من پسر خوبیم ولی دیده شده از خودش تو حموم عکس داره:////( دارک شد....)
ته تغاری خانواده مهدی { کوک}
۱۹ سالشونه:/// استاد کرم ریزی:||| رو عالم و ادم کرم ریخته:/// رفیق فابش علی پسر جمیله خانمه:// همیشه خونشون پلاسه با هم گیم میزنن:////[ دست پرورده سعیده خدا میدونه چه کارا که ازش برنمیاد] جمله ای که تقریبا همه راجبش میگن کاملا درسته بعله ب-ب
••••••••••••
پدر خانواده اکبر خان { نامجون}
54 سالشونه:/ استاد ریاضی هستن ایشون سارا ( اشناتون میکنم) اینا وقتی امتحان دارن نمیزارن نفس بکشه ولی خودشم زیر زیرکی از درس دادن خوشش میاد:||| بعد از سعید ( با ایشونم اشنا میشین) بیشترین دمپایی به طرف ایشون پرت میشه حالا به هر دلیلی:// اوه درسته من گفتم پرت میشه ولی احتمال برخوردش ۰٪ هستش بعله:///// یه بار ام سمیه خانم از خونه بیرونش کرد اینم شبو رفت خونه شمسی خانم و عباس اقا://( یاد اهنگ من بودمو مامانم اینا افتادم) همونجا اصغر پسر شمسی خانمو پسندید گفت فردا شبش بیاد خاستگاری سارا:||| البته سارا جون با یه نه بلند نیومده ردش کرد:||| جالبه بدونید ایشون اول اِسمت خانمو ( مثلا خواهر سمیه خانمه) میخواستن بگیرن ولی سمیه خانمو که دیدن همچی رفتن تو نخشون که تجدید نظر کردن سمیه خانمو گرفتن:||||||
مادر خانواده سمیه خانم { جین}
( از همین اول بگم من منظورم این نیس جین مثل دختراست و اینا نه جین کلا مثل مامانه بنگتنه خودتونم قبول دارین نگین نه که باور نمیکنم)
۴۸ سالشونه:||| حدود ۲۶ ساله با اکبر خان ازدواج کردن:||| استاد پرتاب دمپایی:||| یه بارتو المپیک شرکت کرد بعد اون المپیک پرتاب دمپایی تأسیس شد:||| یه دسپختی داره که نگم چلو کباب؛ فسنجون؛ قرمه سبزی ( جین تو دلش موند قرمه سبزی بخوره) قیمه؛ قیمه بوشهری؛ اش رشته و خلاصه همه چی:||| وقتایی ام که بیکاره چایی و تخمه و قلیون برمیداره یه زیرانداز میندازه جلو در حیاط میشینه با کبری خانم و زنای همسایه هرکی رد شد غیبتشو میکنن:|||
عمه خانواده کبری خانم {جیهوپ}
( بازم بگم منظورم این نیس الان جیهوپ شبیه دختراس ذهنیت من کلا بعد از اون دوبله اند اک [ رویای یک ارمی] از جیهوپ سمی شده اگه ندید برید ببنید منظورمو میفهمین)
۴۹ سالشونه://///بر خلاف بقیه با زن داداشش رابطه خوبی داره حداقل گیس و گیس کشی راه نمیندازن:||| یه پسر داره اسمش محمده بش میگن ممد سکوتی بلند تر از فریاد از بس ساکته:||| رابطه اش با اکبر خان جوریه که به هم نگا میکنن میخوان داد بزنن بگن ایششش://// از شوهرش جدا شده خونه داداشش پلاسه:// پسرشو خیلی دوس داره ولی با سمیه خانم نقشه دارن با سارا مزدوجش کنن://////
پسره عمه خانواده محمد ملقب ممد سکوتی بلند تر از فریاد {شوگا}
۲۱ سالشونه:// رکورد زن در خواب! یه بار ۲ روز خوابید فک کردن مرده ( زبونم لال دور از جونش) خاترخواه سارا عه ولی سارا بش پا نمیده:/// با سعید و مهدی نقشه دارن شبا که همه خوابن برن بترسوننشون ولی هر بار سارا با کتک باعث شکست در نقششون میشه:|||| البته من فقط همینقد میدونم ادمیه که نمیشه زیاد شناختش:////
دختر خانواده سارا { جیمین}
( برای بار سوم میگم منظورم این نیس جیمین شبیه دختراس بنظر من هر خانواده ای باید یدونه دختر داشته باشه و چون بنظرم جیمین از همشون کیوت تر و ناز تر بود شخصیتشو گذاشتم دختر خانواده پس نیاین تو کامنتا تیکه تیکم کنین)
۲۴ سالشونه:// ممدو فقط چون ازش کوچیکتره رد میکنه وگرنه خودشم روش کراشه:|||| دست بزن داره که نگم:/// چون سعید و مهدی جاخالی میدم کل دمپایی میخوره به کله ایشون:/// چاپلوس مامانشه:||| چون تو کنکور رطبه خوب که چه عرض کنم عالی تر از عالی اورده سمیه خانم همش پزشو میده:|||||بعد از داستان خاستگاری اصغر تاپسر میبینه گارد میگیره:/// مگر اینکه این بتونه سعید و مهدی رو یه جا اروم نگه داره وگرنه همش دارن کرم میریزن:||||| از طایفه خودمونم هست ذهن کثیفی داره://
پسر خانواده سعید { تهیونگ}
۲۲ سالشونه:/// میگن وقتی عطسه میکنه کل چارچوب خونه میلرزه:|||||| یه بار انقد عطسه اش بلند بود همسایه ها فک کردن زلزله اومده همشون ریختن تو کوچه:|||| تو مخ زنی لنگه نداره:/// همیشه ام میگه من پسر خوبیم ولی دیده شده از خودش تو حموم عکس داره:////( دارک شد....)
ته تغاری خانواده مهدی { کوک}
۱۹ سالشونه:/// استاد کرم ریزی:||| رو عالم و ادم کرم ریخته:/// رفیق فابش علی پسر جمیله خانمه:// همیشه خونشون پلاسه با هم گیم میزنن:////[ دست پرورده سعیده خدا میدونه چه کارا که ازش برنمیاد] جمله ای که تقریبا همه راجبش میگن کاملا درسته بعله ب-ب
••••••••••••
۱۲.۱k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.