pretty savage part 2
آقای کیم : پسرم ، بیا اینجا کارت دارم ...
+ بله پدر
آقای کیم : پسرم همونطور که میدونی چون شرکت ما از بزرگترین شرکت های اسلحه سازی هست رقیب ها و دشمنای زیادی داریم که میخوان بهمون ضربه بزنن
+ بله پدر از بین بردن دشمنا رو بسپارین به من 😌
آقای کیم: من به تو اعتماد کامل دارم پسرم و میدونم ترتیب خیلی از رقیبامون و دادی ولی اینا با بقیه فرق دارن خیلی خطرناک ترن برای همین تصمیم گرفتم با یکی به عنوان همکارت قرار داد ببندی ...
+ چییییی ، حتما دارین شوخی میکنین پدر ... درسته؟
آقای کیم : نه ! ( با جدیت )
+ من تا الان همه ی این عملیات هارو تنها انجام دادم از این به بعدم تنهایی پیش میرم
آقای کیم : باید تکرار کنم؟ اونا با بقیه فرق دارن همین که گفتم
+ آخه ...
آقای کیم : فردا شب میری به اون پاتوق معروف خلافکار ها پاتوق ... ( خودتون یه اسم فکر بزارین )
+ باشههههه😩
* فلش بک فردا شب *
جنی ویو
چند وقت پیش یکی بهم یه پیشنهاد کار داد امروز قراره طرفی که همکارم میشه رو ببینم
اومدم به جای همیشگیم اما اون هنوز نیومده بود پس برای وقت گذروندم رفتم به قسمت قمار بازی دیدم دارن پاسور بازی میکنن بازی که تموم شد طرف برنده گفت
_ کسی هست که بتونه با من بازی کنه و نبازه😏
جنی : من باهات بازی میکنم
_ اوووو مطمئنی دختر کوچولو که جای درستی اومدی؟ نکنه راهتو گم کردی پیشی کوچولو
جنی : سر پونصد هزار دلار
_ اوه اوه مثل اینکه جدی هستن پیشی مون باشه قبوله
شروع کردیم به بازی . پاسور خوراکمه، مرده بازیش خوب بود اما نه بهتر از من ، آخرای بازی شد و من با اختلاف ازش جلو بودم اونم از استرس صورتش خیس عرق شده بود
+ بله پدر
آقای کیم : پسرم همونطور که میدونی چون شرکت ما از بزرگترین شرکت های اسلحه سازی هست رقیب ها و دشمنای زیادی داریم که میخوان بهمون ضربه بزنن
+ بله پدر از بین بردن دشمنا رو بسپارین به من 😌
آقای کیم: من به تو اعتماد کامل دارم پسرم و میدونم ترتیب خیلی از رقیبامون و دادی ولی اینا با بقیه فرق دارن خیلی خطرناک ترن برای همین تصمیم گرفتم با یکی به عنوان همکارت قرار داد ببندی ...
+ چییییی ، حتما دارین شوخی میکنین پدر ... درسته؟
آقای کیم : نه ! ( با جدیت )
+ من تا الان همه ی این عملیات هارو تنها انجام دادم از این به بعدم تنهایی پیش میرم
آقای کیم : باید تکرار کنم؟ اونا با بقیه فرق دارن همین که گفتم
+ آخه ...
آقای کیم : فردا شب میری به اون پاتوق معروف خلافکار ها پاتوق ... ( خودتون یه اسم فکر بزارین )
+ باشههههه😩
* فلش بک فردا شب *
جنی ویو
چند وقت پیش یکی بهم یه پیشنهاد کار داد امروز قراره طرفی که همکارم میشه رو ببینم
اومدم به جای همیشگیم اما اون هنوز نیومده بود پس برای وقت گذروندم رفتم به قسمت قمار بازی دیدم دارن پاسور بازی میکنن بازی که تموم شد طرف برنده گفت
_ کسی هست که بتونه با من بازی کنه و نبازه😏
جنی : من باهات بازی میکنم
_ اوووو مطمئنی دختر کوچولو که جای درستی اومدی؟ نکنه راهتو گم کردی پیشی کوچولو
جنی : سر پونصد هزار دلار
_ اوه اوه مثل اینکه جدی هستن پیشی مون باشه قبوله
شروع کردیم به بازی . پاسور خوراکمه، مرده بازیش خوب بود اما نه بهتر از من ، آخرای بازی شد و من با اختلاف ازش جلو بودم اونم از استرس صورتش خیس عرق شده بود
۱۵.۸k
۰۳ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.