عاشق پسر عموم شدم پارت 33
+(کنار کوک نشسته بودم ولی اون با چند نفر صحبت میکرد و من تنهای کلافه شده بودم که مارک و امیلی به سمتمون اومدن )
£سلام ...جونگ کوک میخوای در مورد قرار داد پس فردا حرف بزنیم
_سلام ...البته
..........
*عه ا.ت چرا تنها نشستی
+ببخشیدا ولی دوستی بجز تو اینجا ندارم که (ناراحت)
*او راست میگی
+خب چه خبرا خیلی وقته باهم ننشستیم حرف بزنیم (لبخند)
*درسته خب نظرت چیه بریم رو میز اون گوشه راحت حرف بزنیم
+اوه نه نه نه کوک نمیزاره
*نه بابا اونا سرشون با حرف هم گرمه فقط میریم بشینیم حرف بزنیم
+خ..خب ...بزار ...ا...ازش بپرسم
بهش نگاه کردم گرم صحبت بود رفتم دم گوشش
+ک..کوک..می...میشه با املی برم روی اون می...(حرفشو قط کرد)
_نه بشین کنار خودم( اخم)
+فقط میخوایم یکم باهم حرف بزنیم (ناراحت)
_همینجا حرف هاتونو بزنید(سرد)
+اههه....کوک خب شاید حرف خصوصی باشه اصن من اشتبا کردم ازت پرسیدم
به تو اصلا ربطی نداره (عصبی)
_ا.ت صبرم و امتحان نکن بشین(اخم و عصبی)
+نخیر با املی میریم اونجا(بدون اینکه منتظر جواب باشه با املی رفت)
_دارم برات ا.ت (عصبی)
_(تموم مدت رو مارک حرف میزد اما تمام حواسم پیش ا.ت بود و نگاش میکردم که کاری نکنه اما فقط با املی مشغول حرف بودن یه پسر سمتشون رفت داشت باهاشون حرف نیزد یه چیزی به ا.ت داد خواستم برم پیشش ولی اون رد کردو با انگشتش به من اشاره کرد که اون پسر رفت عصبی بودم که بعد چند دقیقه بااملی به سمت مون اومدن )
+کوک خستم بریم
_باشه (پاشد و با مارک دست داد)خب مارک پس فردا میبینمت فعلا
£حتما بای
_(دستمو گزاشتم دور کمر ا.ت با املی خدا حافظی کرد )
+خدا حافظ
*بای(دست تکون دادن)
+(به سمت ماشین رفتیم و سوار شدیم که توی راه بودیم کوک گفت)
_دو بار +ها؟؟!
_دوبار سر پیچی کردی (اخم)
+نه کی من ..کجا..چرا؟؟!
_یادت رفته 1 بخاطر لباست 2 بهخاطر رفتارت یعنی چی که به من ربط نداره(اخم)
+خب کوک عصبیم کردی چرا هر کاری میکنم قانون میزاری اخه
_چون لازمه اگ از این خطا بگزری من میدونم و تو(اخم) اون پسر چی گفت (عصبی)
+هیچی میخواست شماره بده ولی گفتم شوهر دارم
_(خنده عصبی) مگه من بهت نگفتم از کنارم جم نخور(داد)
+هی کوک من باهات ازدواج نکردم که این قانون های مسخره رو برام بزاری من میخوام ازاد باشم
_(خنده ) پس ازاد باشی که همه مردا لمست کنن(داد)
+هی چرا داد میزنی چه مردی اصن چرا اینطوری میکنی (اخرشو با داد گفت )
_صداتو برا من بالا نبر(غریدن)..... مردا قابل اعتماد نیستن و من دوس ندارم کسی بهت نزدیک بشه فهمیدی
+نخیر نمیفهمم چرا اینطوری میکنی
_چون تو مال منی و من نمیخوام بقیه بهت نزدیک بشن
+(پس غیرتی شده )(تو دلش گفت)
+(سعی کردم من منطقی رفتار کنم پس رفتم نزدیک و گونشو بوسیدم)
+عشقم من مال توم پس لازم نیست عصبی بشی(لبخند)
_معلومه ...فقط خوشم نمیاد بهت نگاه کنن عشقم (اخم با لبخند)
(رسیدیم خونه بعد عوض کردلباس ها لباس خواب حریرم رو پوشیدم و رو تخت دراز کشیدم که کوک از حموم با یه شلوار و حوله دور گردنش بیرون اومد فقط بدن بی نقصش رو نظاره میکردم اوففف مرد من چقد جذابه جلو اینه موهاشو خوشک میکرد که گفت)
_نمیخوای چشماتو برداری
+(همینطور که به بدنش خیره بود) دارم بدن زیبای شوهرم رو میبینم مشکلیه
_(نیشخند) نه چه مشکلی هر چقد دوس داری نگاه کن
+معلومه نگاه میکنم چون مال منه
_(خنده) معلومه (به طرف ا.ت رفت و و گردنشو ب*سید کنارش دراز کشید و اونو توبغلش کشید )
_اه .....پرنسسم توم مال منی
+درسته من کاملا متعلق به توم
_(خنده و ل*بای ا.ت رو بوسید )خستمه بخوابیم
+اوهوم ( و خودشو بیشتر تو بغل کوک جاکرد و کم کم چشماشون گرم شدو خوابیدن)
£سلام ...جونگ کوک میخوای در مورد قرار داد پس فردا حرف بزنیم
_سلام ...البته
..........
*عه ا.ت چرا تنها نشستی
+ببخشیدا ولی دوستی بجز تو اینجا ندارم که (ناراحت)
*او راست میگی
+خب چه خبرا خیلی وقته باهم ننشستیم حرف بزنیم (لبخند)
*درسته خب نظرت چیه بریم رو میز اون گوشه راحت حرف بزنیم
+اوه نه نه نه کوک نمیزاره
*نه بابا اونا سرشون با حرف هم گرمه فقط میریم بشینیم حرف بزنیم
+خ..خب ...بزار ...ا...ازش بپرسم
بهش نگاه کردم گرم صحبت بود رفتم دم گوشش
+ک..کوک..می...میشه با املی برم روی اون می...(حرفشو قط کرد)
_نه بشین کنار خودم( اخم)
+فقط میخوایم یکم باهم حرف بزنیم (ناراحت)
_همینجا حرف هاتونو بزنید(سرد)
+اههه....کوک خب شاید حرف خصوصی باشه اصن من اشتبا کردم ازت پرسیدم
به تو اصلا ربطی نداره (عصبی)
_ا.ت صبرم و امتحان نکن بشین(اخم و عصبی)
+نخیر با املی میریم اونجا(بدون اینکه منتظر جواب باشه با املی رفت)
_دارم برات ا.ت (عصبی)
_(تموم مدت رو مارک حرف میزد اما تمام حواسم پیش ا.ت بود و نگاش میکردم که کاری نکنه اما فقط با املی مشغول حرف بودن یه پسر سمتشون رفت داشت باهاشون حرف نیزد یه چیزی به ا.ت داد خواستم برم پیشش ولی اون رد کردو با انگشتش به من اشاره کرد که اون پسر رفت عصبی بودم که بعد چند دقیقه بااملی به سمت مون اومدن )
+کوک خستم بریم
_باشه (پاشد و با مارک دست داد)خب مارک پس فردا میبینمت فعلا
£حتما بای
_(دستمو گزاشتم دور کمر ا.ت با املی خدا حافظی کرد )
+خدا حافظ
*بای(دست تکون دادن)
+(به سمت ماشین رفتیم و سوار شدیم که توی راه بودیم کوک گفت)
_دو بار +ها؟؟!
_دوبار سر پیچی کردی (اخم)
+نه کی من ..کجا..چرا؟؟!
_یادت رفته 1 بخاطر لباست 2 بهخاطر رفتارت یعنی چی که به من ربط نداره(اخم)
+خب کوک عصبیم کردی چرا هر کاری میکنم قانون میزاری اخه
_چون لازمه اگ از این خطا بگزری من میدونم و تو(اخم) اون پسر چی گفت (عصبی)
+هیچی میخواست شماره بده ولی گفتم شوهر دارم
_(خنده عصبی) مگه من بهت نگفتم از کنارم جم نخور(داد)
+هی کوک من باهات ازدواج نکردم که این قانون های مسخره رو برام بزاری من میخوام ازاد باشم
_(خنده ) پس ازاد باشی که همه مردا لمست کنن(داد)
+هی چرا داد میزنی چه مردی اصن چرا اینطوری میکنی (اخرشو با داد گفت )
_صداتو برا من بالا نبر(غریدن)..... مردا قابل اعتماد نیستن و من دوس ندارم کسی بهت نزدیک بشه فهمیدی
+نخیر نمیفهمم چرا اینطوری میکنی
_چون تو مال منی و من نمیخوام بقیه بهت نزدیک بشن
+(پس غیرتی شده )(تو دلش گفت)
+(سعی کردم من منطقی رفتار کنم پس رفتم نزدیک و گونشو بوسیدم)
+عشقم من مال توم پس لازم نیست عصبی بشی(لبخند)
_معلومه ...فقط خوشم نمیاد بهت نگاه کنن عشقم (اخم با لبخند)
(رسیدیم خونه بعد عوض کردلباس ها لباس خواب حریرم رو پوشیدم و رو تخت دراز کشیدم که کوک از حموم با یه شلوار و حوله دور گردنش بیرون اومد فقط بدن بی نقصش رو نظاره میکردم اوففف مرد من چقد جذابه جلو اینه موهاشو خوشک میکرد که گفت)
_نمیخوای چشماتو برداری
+(همینطور که به بدنش خیره بود) دارم بدن زیبای شوهرم رو میبینم مشکلیه
_(نیشخند) نه چه مشکلی هر چقد دوس داری نگاه کن
+معلومه نگاه میکنم چون مال منه
_(خنده) معلومه (به طرف ا.ت رفت و و گردنشو ب*سید کنارش دراز کشید و اونو توبغلش کشید )
_اه .....پرنسسم توم مال منی
+درسته من کاملا متعلق به توم
_(خنده و ل*بای ا.ت رو بوسید )خستمه بخوابیم
+اوهوم ( و خودشو بیشتر تو بغل کوک جاکرد و کم کم چشماشون گرم شدو خوابیدن)
۶۱.۰k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.